فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۹۴] راه‌های شرعی علاج سحر

[۹۴] راه‌های شرعی علاج سحر

س: از یکی از علما شنیدم که می‌گفت: کسی که گمان می‌رود برایش جادوش شده هفت برگ سدر بردارد و در ظرف آبی بگذارد، و بر آن معوذتین و آیة الکرسی و سوره کافرون و ﴿وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ [البقرة: ۱۰۲]. و سوره فاتحه را بخواند....این تا چه‌انداز‌های صحت دارد و کسی که فکر می‌کند جادو شده چه کار کند؟

ج: تردیدی نیست که سحر وجود دارد، بعضی از آثارسحر این است که شخص حواس باخته و خیالاتی می‌شود. خواندن این آیات و سوره‌‌ها تأثیر می‌گذارد، چنان که الله تعالی در مورد ساحران می‌فرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّيَٰطِينُ عَلَىٰ مُلۡكِ سُلَيۡمَٰنَۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيۡمَٰنُ وَلَٰكِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَكَيۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَكۡفُرۡۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَيۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمۡ [البقرة: ۱۰۲].

و به آنچه شیاطین صفتان و گناه پیشگان درباره‌ی سلطنت سلیمان (بهم می‌بافتند و بر مردم) می‌خواندند، باور داشتند و از آن پیروی می‌نمودند. و حال آن که سلیمان هرگز کفر نورزیده است و بلکه شیاطین صفتان گناه پیشه کفر ورزیده‌اند، جادو و آنچه و آنچه در بابل بر دو فرشته‌ی هاروت و ماروت نازل گردیده بود می‌آموزند. و ان دو به هیچ کسی چیزی نمی‌آموختند مگر اینکه پیشاپیش بدو می‌گفتند: ما وسیله‌ی آزمایش هستیم کافر نشو از ایشان چیز هائی آموختند که با آن میان هر دو همسرش جدائی می‌افکندند. و حال آن که با چنین جادوی (خویش) نمی‌توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد.

پس سحر و جادو تأثیر دارد، اما این تأثیر با اجازه و خواست تکوینی و تقدیری الهی است؛ چون هیچ چیزی در جهان هستی جز با اجازه و تقدیر الهی اتفاق نمی‌افتد، اما جادو علاج و دوایی دارد.

پیامبر ج را جادو کردند اما خداوند او را از آن نجات داد و آنچه را جادوگر انجام داده بود پیدا کردند و از بین بردند، آنگاه الله تعالی پیامبرش را از جادو نجات داد. اگر نخ‌هایی که ساحر گره می‌زند، یا میخ ‌هایی که به یکدیگر می‌بندد و یا دیگر وسیله‌‌های سحر پیدا شدند باید آن‌‌ها را از بین برد. چون جادوگر‌ها در گره‌‌ها دم می‌زنند و آن را برای مقاصد پلیدشان می‌بندند، گاهی به حکم الله تعالی باطل می‌شود. خداوند بر هر کاری تواناست در مواردی سحر و جادو با خواندن دعا‌های شرعی و آیات قرآنی معالجه می‌شود، فرقی نمی‌کند کسی که جادو شده خودش دعا و قرآن بخواند یا کسی دیگر بر او بخواند و بر سینه و یا عضوی از اعضای بدنش دم کند، فاتحه، آیة الکرسی، (قل هو الله احد)، معوذتین و آیات معروف سحر در سوره‌ی اعراف و سوره‌یونس و طه را بخواند. از سوره‌ی اعراف این آیه‌‌ها را بخواند: ﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاكَۖ فَإِذَا هِيَ تَلۡقَفُ مَا يَأۡفِكُونَ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِكَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِينَ١١٩.

و از سوره‌ی یونس: ﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ٱئۡتُونِي بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٖ٧٩ فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ٨٠ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ٨١ وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨٢.

و از سوره‌ی طه: ﴿قَالُواْ يَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِيَ وَإِمَّآ أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ٦٥ قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِيُّهُمۡ يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦ فَأَوۡجَسَ فِي نَفۡسِهِۦ خِيفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَيۡثُ أَتَىٰ٦٩.

و همچنین سوره‌ی (قُلْ یا أَی‌ها الْـکافِرُونَ) را تا آخر بخواند، و سوره‌ی (قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ)، و (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْـفَلَقِ) و (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ) را بخواند بهتر است سوره‌ی (قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ) و معوذتین را سه بار تکرار کند، و سپس برای بهبودی فردی که جادو شده اینگونه دعا کند: «اللَّـهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْـبَاسَ، واشفِ أَنْتَ الشَّافِي لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا». و این دعا را سه بار تکرار کند، همچنین این دعا را بر او بخواند (بِاسْمِ اللَّـهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّـهُ يَشْفِيكَ بِاسْمِ اللَّـهِ أَرْقِيكَ) این دعا را سه بار تکرار کند و برای بهبودی بیمار دعا نمید و اگر در دعایش این را بگوید: «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّـهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ». و سه بار آن را تکرار نماید، خوب است. همه اذکار و اوراد و آیات علاج و دوای سودمندی برای سحر هستند.چنانچه این دعا را بر آب بخواند و فرد سحر شده از آن بنوشد، و با باقیمانده‌ی آن غسل کندبه حکم و خواست الله تعالی از اسباب شفا خواهد بود، اگر هفت برگ سبز سدر را خرد کند و در آب قرار دهد آنگاه این دعا‌ها و آیات را بر آب بخواند، از اسباب شفا و بهبودی خواهد بود، این امر زیاد تجربه شده و خداوند آن را مفید قرار داده است، این شیوه برای بسیاری از مردم تجویز شده و مورد عمل قرار گرفته است، و خداوند به آن‌‌ها فایده داده است.

این مورد دوای مفیدی برای جادو شدگان است، همچنین کسی که به علت سحر نمی‌تواند با زنش همبستر شود‌ای شیوه برایش مفید است، استفاده از این دعا به اذن و خواست خداوند برایش مفید خواهد بود. خواه بر خودش بخواند یا بر کسی دیگر بخواند یا آن را در آبی بخواند و سپس از آن بنوشد و با بقیمانده‌ی آب غسل کند. خواندن همه‌ی این آیات و اذکار شرعی برای کسی که جادو شده و برای کسی که به سبب جادو نمی‌تواند با همسرش همبستر شود به حکم خداوند مفید خواهند بود، باید دانست که تمام این موارد از اسباب، هستند، و شفا دهنده فقط خداوند است و او تعالی بر همه چیزی تواناست، و داروی شفای امراض در اختیار رب العالمین است؛ زیرا هر چیزی به تقدیر الهی است، در حدیث صحیح از پیامبرج روایت است که فرمود: «مَا أَنْزَلَ اللَّـهُ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً عَلِمَهُ مَنْ عَلِمَهُ وَجَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ». «خداوند هیچ دردی فرو نفرستاد مگر آن که برایش شفایی قرار داده، درمان و شفا را بعضی‌‌ها می‌دانند و بعضی‌‌ها آن را نمی‌دانند» [۱۸۵۴]. آفریدن دارو برای درمان درد‌ها و امراض از الطاف پروردگار مهربان است.

شیخ ابن باز- مجموع فتاوی و مقالات متنوعه۲/۶۸۸.

[۱۸۵۴] البخاری (۵۶۷۸)، دون قوله: «علمه من علمه و جهله من جهله»، و أخرجه بهذه الزیادة: أحمد (۱/۳۷۷،۴۴۳،۴۵۳)، و (۴/۲۷۸)، و أبویعلی فی «مسنده» (۵۱۸۳)، والطبرانی فی «الکبیر» (۱۰۳۳۱)، و الحاکم۴/۱۹۷ (۷۴۲۴) و ۴/۳۹۹ (۸۲۰۵) و صححه و وافقه الذهبی فی الموضع الثانی.