[۵۶] سازمان فراماسونری [۱۳۱]
س: (أ) شخصی مرده و وصیت نموده تا او را در تابوتی دفن کنند... حکمش چیست؟
(ب) فردی از مسلمانان که جزو اعضای سازمان فراماسونری (فراموشخانه) بوده است، مرده و نماز جنازه بر او خوانده شده است. بعد از آن شعایر و مراسم فراماسونی بر او اجرا شده است.حکم اسلام در مورد مسلمانانی که اجازه میدهند که شعایر فراماسونری بر آنان اجرا شود، چیست؟
(ج) فراماسونری چیست؟ اسلام در مورد آن چه نظری دارد؟
ج: گذاشتن میت در تابوت در زمان پیامبر و صحابه سابقه نداشته است. برای مسلمان بهتر است که از سنت رسول الله ج پیروی کنند. بنابراین نهادن میت در تابوت مکروه است؛ اعم از این که زمین سفت، نرم یا مرطوب باشد. چنانچه کسی وصیت نمود که او را در تابوتی دفن کنند، وصیتش قابل اجرا نیست. نزد شافعیه، در صورتی گذاشتن میت در تابوت، جایز است که زمین نرم و یا مرطوب باشد. اگر شخصی وصیت نمود که جسد او را در تابوت بگذارند و دفن کنند، فقط در چنین موردی وصیتش اجرا میشود.
(ب، ج) ماسونیت: سازمانی سرّی و سیاسی است که هدفش دین زدائی و اخلاق زدائی و حاکم نمودن قوانین بشری و نظم غیر دینی است. حرکت فراماسونری همواره میکوشد به بهانهی آزادیِ فکر و عقیده، انقلابهایی در دنیا به راهاندازد و حکومتی را جایگزین دیگری کند. مؤید گفتار ما اعلامیهی سازمان فراماسونری در کنفرانس دانشجویان در سال۱۸۶۵م است که در شهر "لییج" یکی از مراکز این سازمان برگزار شد، اعلام نمود: «باید انسان بر اله پیروز شود و با تمام قوا به جنگ پرودگار برود، آسمآنها را بشکافد و مانند برگ کاغذ پاره کند».
در مجلس بزرگ ماسونیت در تاریخ ۱۹۲۲م چنین اعلام گردید: «با تمام وجود، حرکت آزادی فکر واندیشه را در افراد تقویت میکنیم. با تمام تلاش و توان سعی خواهیم نمود بر دشمن اصلی بشریت، حمله نموده و جنگی تمام عیار راهاندازیم؛ همانا دشمن اصلی بشریت دین است».
گفتار ماسونیها دال بر همین اعتقاد آنهاست که میگویند: «ماسونیت، نفس و هوا و هوسِ انسان را معبود او قرار میدهد تا او را بپرستد». میگویند: «ما به پیروزی بر متدینین و مراکز آنان اکتفا نمیکنیم؛ بلکه آنها را برای همیشه ریشه کن میکنیم». [مضابط المؤتمر الماسونی العالمی سنه ۱۹۰۳م صفحه ۱۰۲].
فراماسونریها میگویند: «ماسونیت به جای ادیان در جامعه رواج پیدا میکند و مجالس و مراکز این سازمان جایگزین معابد متدینین خواهد شد». تمام مواردی که بیانگر شدت دشمنی ماسونیها برای ادیان و جنگ همه جانبهی آنان علیه ادیان را نشان میدهد.
جمعیت فراماسونری و تنظیم آن از قدیمی ترین تنظیمات سری و پنهانی است که همچنان به فعالیتش ادامه میدهد. مؤسس این سازمان و هدف از تأسیس آن همچنان بر مردم پوشیده است. حتی ماهیت این سازمان بر بسیاری از اعضای آن پوشیده است. به خاطر مخفی کاری و محکم کاری رهبران آن در مورد مکر و نیرنگ درونیشان وتلاش آنان در جهت مخفی نگه داشتن چشمانداز و برنامه هایی که مد نظر دارند.
بنابراین اکثر برنامههای فراماسونیها شفاهی است. اگر شخصی بخواهد چیزی از افکار و ایدههای آنان را بنویسد و یا انتشار دهد باید آن را با رهبران فراماسونری در میان بگذارد که اجازه دهند یا خیر؟!.
قانون اساسی سازمان فراماسونری برگرفته از نظریات متعددی است که بیشتر آن براساس تقلید و پیروی از یهودیت تنظیم شده است. برنامهها و تعالیم آموزشی یهودیت، اساس کار این سازمان است که بزرگترین نشست آن در سال ۱۷۱۷م جهت تصویب اساسنامه و برنامههای راهبردی سازمان فراماسونری تشکیل شد. فراماسونریها همواره به مقدسات یهودیت احترام میگذارند. هیکل و معبد آنان را مقدس میدارند. نشستهای سازمان فراماسونری جهت تقلید و احترام به مقدسات یهودیت در مکآنهایی برگزار میشوند که بنای ظاهری آن مانند معابد یهودی هاست. باید دانست که ستون اصلی اعضای سازمان فراماسونری یهودی هستند که در برگزاری نشستهای این سازمان، یهودیان نقش اصلی را بازی میکنند. انتشار ماسونیت و رابطهی همکاری بین آنان توسط رهبران یهودی انجام میشود. گردانندگان اصلی، طراحان و مجریان برنامههای سری این سازمان، یهودیان هستند. در واقع یهودیت و فراماسونری همگی سروته یک کرباسند. در تأیید این مطلب میتوان به سندی استناد نمود که در مجلهی «اکاسیا» که توسط اعضای سازمان فراماسون منتشر میشود، آمده است که هیچ کدام از ارگآنهای زیر مجموعهی سازمان فراماسون، خالی از افراد یهودی نیست. امر مشترک ماسونیت و یهودیت در این است که یهودیت معتقد به مذهب نیست؛ بلکه فقط ظاهر مذهب را حفظ نموده است. ماسونیها نیز دارای چنین اعتقادی هستند. بنابراین معابد و مراکز یهودیان جانشین مراکز فراماسونی است. بسیاری از اعضای آن یهودی تبار هستند. [مجلهی اکاسیا سال ۱۹۰۸م شمارهی ۶۶].
در اسناد منتشرهی فراماسونری آمده است که یهود معتقد است که ماسونیت بهترین ابزار برای انهدام ادیان است. تاریخ ماسونیت از نظر اعتقادی مشابه یهودیت است.... شعار ماسونیها ستاره شش گوش داوودی است. در واقع یهودیت و ماسونیت، فرزندان معنوی بنای هیکل سلیمان هستند.
ماسونیت که شعار اصلی آن، دین زدایی است به یهودیت اجازهی کامل میدهد که دین خود را تبلیغ کند. یهودیت از سادگی و خوش باوری ملتها استفاده نموده و در سازمان فراماسونری به فعالیت خویش ادامه دادهاند تا جایی که مراکز اصلی و حساس ماسونیت را در اختیار گرفتهاند. روح یهودیت را در کالبد ماسونیت دمیدهاند و آن را سکوی پرتابی برای شلیک اهداف خود برگزیدهاند تا اهداف و خواستههای خود را از این طریق تحقق بخشند».
سندی دیگر در جهت سرّی بودن سازمان فراماسون و مخفی کاری جهت برنامه ریزی دین زدایی و راهاندازی کودتای سیاسی در برابر حکومتها، مطالبی است که در کتاب (برتوکلات حکماء صهیون) [۱۳۲] آمده است: نویسندهی این کتاب از قول رهبران صهیونیسم میگوید: به زودی این مجموعهها را تحت فرماندهی واحدی که فقط خودمان میشناسیم، سامان میدهیم. این فرماندهی (یا رهبری جهان) توسط رهبران و دانشوران و کارشناسان باتجربهی ما اداره خواهد شد. هر مجموعه، نمایندهی ویژهای خواهد داشت تا دفتر فرماندهی کاملاً مخفی بماند. حق تصمیم گیری فقط از آن ما خواهد بود که به چه کسی اجازه حرف زدن بدهیم و چه کسی به امور جامعه رسیدگی کند و برنامهی روزانه را ترسیم نماید. در این مجموعهها برای تمامی افراد جامعه و سایر طبقات انقلابی جامعه دامهایی میگسترانیم. اکثر نقشههای سیاسی سری برای ما شناخته شده است و بلافاصله پس از برنامه ریزی، آن را اجرا خواهیم کرد؛ اما نمایندگان ما در پلیس مخفی بین المللی باید از اعضای این مجموعه باشند.... و هنگامیتوطئهها در سطح جهانی آغاز میشود؛ یکی از زبده ترین ومخلصترین نمایندگان ما، همه آن توطئهها را رهبری خواهد کرد. طبعاً ما ملت یگانهای هستیم که طرحهای فراماسونری را جهت میدهیم و ما یگانه ملتی هستیم که میدانیم چگونه آن را جهت دهیم و از اهداف نهایی هر طرحی آگاه هستیم. در صورتی که غیر یهود چگونه از بیشتر امور فراماسونری نا آگاهند و حتی نمیتوانند نتایج نزدیک کارهای خودشان را حدس بزنند.
مواردی دیگر که بیانگر همکاری تنگاتنگ یهودیت و ماسونیت و راهانداختن انقلابها و کودتاهای سیاسی و تشکیل گروههای خرابکار، در نقاط مختلف جهان میباشد.
فعالیت ظاهری ماسونیت براساس آزادی فکر و عقیده و ایجاد اصلاحات اجتماعی است؛ اما در واقع اهداف آن، بیبند و باری، افسار گسیختگی، ایجاد هرج و مرج، ایجاد اختلاف، نابودی پایههای ارزشهای اخلاقی جامعه و تخریب و فساد است.
بنابراین هر مسلمانی که از روی آگاهی و علم به اهداف ماسونیت، عضو آن شده و شعائر و مراسم ماسونیت بر او اقامه شود؛ از دایرهی اسلام، خارج گشته و کافر است. باید توبه کند و اگر نکرد، واجب القتل است. چنانچه بر عضویت در این سازمان بمیرد؛ سزایش کفر است. اما کسانی که بدون شناخت و علم و اطلاع از اهداف ماسونیت و برنامه هایش علیه اسلام و مسلمین، عضو آن شده و فریب شعارهای ظاهری و سخنان دلنشین آنان – که به ظاهر با اسلام متضاد نیست- را بخورد؛ کافر نیستند. بلکه به دلیل جهل و عدم آگاهی از اهداف آنان معذورند. چون در اصولِ عقاید و مقاصد شومشان با آنان همگام و همسو نبودهاند، از دایرهی اسلام خارج نیستند.
رسول الله ج میفرماید:« إِنَّمَا الْـأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى» [۱۳۳] «اعمال به نیتها بستگی دارند و با هرکسی مطابق نیتش برخورد میشود».
اما هرگاه متوجه واقعیت شوند باید خود را از آن دور نگه داشته و برائت خویش را از آنان اعلام دارند و در جهت شناسایی و رسوایی شان تلاش نمایند تا مسلمانان دیگر را در مورد اهداف آنان آگاه نمایند. مسلمان باید هوشیار باشد و در مورد کسانی که در مسائل دین و دنیای خویش با آنان همکاری مینماید، جنبهی احتیاط را رعایت نماید. در انتخاب دوستان دقت کند تا در آینده گرفتار کید و مکر و اهداف سوء آنان نگردد. مسلمان نباید فریب سخنان زیبا و دلربای گروهها و احزاب و افراد را بخورد. با کلمات شیرین، دل به آنان بسپارد تا مرتکب شرک نشود و گرفتار دام حیله گران و مکارانی نشود که دام خود را برای شکار افراد ساده لوح و ضعیف العقل گستراندهاند.
وبالله التوفیق، و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه أجمعین
انجمن دائم پژوهشهای علمی و افتاء (۲/۳۱۲-۳۱۵)
[۱۳۱] فراماسون: این کلمه در قرن سیزدهم میلادى به پیشه ورانى که با تیشه کار مى کردند گفته مى شد. تیشه دار. هیزم شکن.از قرن سیزدهم به بعد به کسانى گفته شده که در حوزه هاى سازمان اسرارآمیز فراماسونرى شرکت مى کردند.عضو یک جامعه جهانى سرّى که هدفش به ظاهر تبلیغ برادرى،تعاون اجتماعى و کمک هاى متقابل است.در سازمان فراماسونرى حوزه هائى به نام لژ وجود دارد که همه این لژها از یک کمیته مرکزى دستور مى گیرند.فراماسونرى در عین حال که یک سازمان سرّى نیست اسرار پنهان بسیار دارد. امروز در کشورهاى کمونیست، دیگر آثارى از فعالیت این سازمان به چشم نمى خورد ولى در کشورهاى اروپاى غربى و آمریکا هنوز حوزه هاى آن وجود دارد. تشکیلات فراماسونها از قرن سیزدهم م. به بعد سر و سامانى گرفت و تأسیس آن از قرن چهاردهم م. در لندن آغاز گردید. از اوایل قرن هیجدهم م. و به خصوص از سال ۱۷۱۷فراماسونرى در آمریکا و آسیا هم نفوذ کرد و حوزه هاى وسیع آن در همین قرن در ایرلند، هند و دیگر کشورها بوجود آمد و همواره فعالیت خود را گسترش داد تا جایى که در طول ۴۰ سال در تمام شهرهاى معروف هندوستان از جمله بنگال، کلکلته، مدرس و بمبئى لژهاى فراماسونرى تأسیس شد.در فرانسه نخستین حوزه در سال ۱۷۳۲ م. برپا شد و در کشورهاى دیگر به ترتیب زیر سازمآنهاى فراماسونى بوجود آمد: آلمان ۱۷۳۳ م - پرتقال ۱۷۳۵ م - هلند ۱۷۳۵ م - سویس ۱۷۴۰ م - دانمارک ۱۷۴۵ م - ایتالیا ۱۷۶۳ م - بلژیک ۱۷۶۵ م - روسیه ۱۷۷۱ م و سوئد ۱۷۷۳ م. به همین ترتیب نفوذ فراماسونرى تا دورترین نقاط زمین گسترش یافت. در امریکاى شمالى و مخصوصاً در ایالات متحده، اتازونى ایرلندیها و اسکاتلندىها از اوایل قرن هیجدهم براى ایجاد لژهاى این سازمان دست به کار شده بودند. و در ۱۷۳۴ م. بنیامین فرانکلین که در آن روزگار بیست و هشت ساله بود رهبر ماسون هاى پنسیلوانیا شد و در همان سال نخستین کتاب مربوط به این سازمان را در آمریکا به چاپ رسانید.به دنبال این کوششها در فراماسونرى، حوزه هاى رمزى پدید آمد. مثلا در آمریکا شمالى» لژهاى آبى «مخصوص فراماسونهایى بود که عضو سازمآنهاى کشورى بودند (نقل به اختصار از دایرة المعارف بریتانیا). ظاهراً فراماسونرى در زمان ناصرالدین شاه قاجار در ایران هم نفوذ یافت. .[دایرة المعارف بزرگ شیعه ج۴۳ ص۹۰] (مترجم). [۱۳۲] این کتاب تحت عنوان" پروتوکلهای دانشوران صهیون" توسط حمید رضا شیخی و انتشارات قدس رضوی مشهد چاپ شده که مطالعهی آن در این زمینه بسیار مفید است. [۱۳۳] بخاری (۱).