پیشگفتار
سپاس و ستایش الله تعالی را سزاوار است که سخن گفتن و طرح نظر درباره وی بیعلم و آگاهی حرام است، در همین راستا در کتابش قرآن فرمود:
﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡيَ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِكُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٣٣﴾ [الأعراف: ۳۳].
«بگو پروردگار من فقط زشتکاریها را چه آشکارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و [نیز] اینکه چیزى را شریک الله سازید که دلیلى بر [حقانیت] آن نازل نکرده و اینکه چیزى را که نمىدانید به الله نسبت دهید».
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾ [الإسراء: ۳۶].
«و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد».
و گواهی میدهم هیچ معبودی برحق جز الله وجود ندارد. شریک و همتایی ندارد و اقرار میکنم، محمّد- ج - بنده و رسول اوست[پس] درود و سلام الله تعالی تا روز قیامت بر او و آلش باد!.
امّا بعد: صاحبانِ خـرد و درایت اجماع نظر دارند که در امــور پیش آمده، دیدگاه همهی افراد یا گروهها پذیرفته نیست؛ جز آنکه از جانب دانشمندان و متخصّصان آن علم عرضه شود. پس شایسته نیست فردِ بیمار، تجویز چوپانی را بپذیرد که دیدگاه او جز در گوسفند چرانی و چَرای دام درست نمیباشد. همچنین صحیح نیست یک تاجر در داد و ستد خویش برای افزایش سود یا مــوفقیّت بیشتر نظر کسی را بپذیرد که جز در کشاورزی مهارت و سر رشتهای ندارد. این مهم در مورد ما هم صدق میکند[برای مثال] وقتی یکی از ما ماشینی گران قیمت و ارزشمند داشته باشد؛ هنگام بروز مشکل فنّی نباید ماشین را به دست عدهای تازه کار و ناشی بسپارد، بلکه باید به تعمیر کارانی ماهر و کاردان مراجعه نمود. امّا از شگفتیها و عجایب عصر ما این است که جمع زیادی از مردم با وجود عنایت خاصی که به امور دنیوی خود دارند، بدون هیچ تحقیق و تفحّصی در مشکلات دینی یا پیش آمدهای زندگی روزمره به هرکس و ناکسی مراجعه میکنند و صــلاح و رستگاری دین خود را از آنــان دریافت میدارند، گرچه در این باب کلام و آیات پروردگار را میخوانند امّا به آن عمل نمیکنند:
﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾ [النحل: ۴۳].
«پس از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید».
بر همین اساس چه بسا در کار ایشان رخنه و خللی حاصل گردد یا بلایا و مصائب بزرگی نازل شود و آن مردم را خواهی دید که ناآگاهانه به هر سو خواهند دوید و چیزهایی بر زبان میآورند که نه تنها نفعی نمیرساند بلکه زیان آور نیز هست و آن چه را اینان، سهل و کوچک میانگارند در پیشگاه خداوند، بزرگ به حساب خواهد آمد و همین مردم احکام و فتاوای خویش را از کسانی دریافت میکنند که بود و نبودشان یکسان است و پیوسته در تاریکیهای گمراهی دست و پا میزنند:
﴿وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ﴾ [النساء: ۸۳].
«و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امر خود ارجاع کنند قطعا از میان آنان کسانىاند که [مىتوانند درست و نادرست] آن را دریابند».
[همچنان که شاعر میگوید]:
كالعیس فی البیداء یقتلها الظمـا
والـمـاء فوق ظهورهـمـا محمول
[این مردم] مانند شتری هستند که در بیابان تشنگی آن را هلاک میکند در حالی که بر پشت آب دارد، امّا نمیتواند از آن بهرهای بگیرد.
چه بسیار میبینیم و میشنویم کسانی را که بدون هیچ فکر واندیشهای فتاوای بزرگان را دریافت میکنند و بر پارهای از احکام خرده میگیرند، حال آنکه در این موضوع، صاحب نظر نیستند و [در این راه] به اقامه سخنان اهـل علم و درایت میپردازند و خود در پایانِ قافلهی علم و دانش قرار دارند ـ الله تعالی ما را یاری دهد-عدهای از این افراد به صدارت و مقام نیز رسیدند؛ هنگامی که جهان از عالمان کاردان و شایسته خالی ماند. همچنانکه وقتی در زمین گیاهی نباشد هر خس و خاشاکی مورد استفاده قرار میگیرد.
وأیم الله ما نسب الـمعنی
إلی كرم وفی الدنیا كریم
ولكن البلاد إذا اضمحلت
وطوح نبتها رعی الهشیم
- به پروردگار قسم! رنج و ناراحتی به کرم منسوب نخواهد شد، مادامی که در دنیا انسان کریم وجود داشته باشد (با وجود انسان کریم زحمتی نخواهد بود).
- امّا وقتی سرزمینها نابود شدند و گیاه آن از بین رفت هر خس و خاشاکی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
زمانی که در گروه زیادی از مردم دو پدیدهی زیر جمع شد؛ سستی در طلب شایستگان علمی و فقهی و پیروی از کسانی که لایق افتا نیستند- مردم به مشکلات و معضلات فراوانی مواجه میشوند. همان پدیدهای که پیامبر – ج- از آن خبر داد و فرمود: هرگاه مردم بزرگان نادان خود را برگزیدند و آنان را مرکز ثقل حلّ مسایل انگاشتند و آنان هم، بدون علم و دانش فتوا دادند؛ نه تنها خود را بلکه مردم را نیز گمراه ساختند. اگر اینان تحقیق میکردند در مییافتند بر هر مسلمانی قبل از عمل تعلیم و فراگیری، واجب است؛ یعنی بپرسد و بجوید آن گاه عمل نماید. بنابراین مادامی که برای یک مسلمان امکان تحقیق و پژوهش وجود دارد، شایسته نیست که راه عمل در پیش گیرد؛ بلکه ابتدا باید بپرسد، تحقیق کند آن گاه عمل نماید. بعد از آن چون به آگاهی و بینش درست نایل آمد، باید فرمان[خداوند] را بپذیرد و خاضعانه بدان گردن نهد؛ به دیگر سخن مطیع امر او باشد.این وضع و حالاتِ مؤمنان را قرآن این گونه به تصویر میکشد:
﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ﴾ [البقرة: ۲۸۵].
«شنیدیم و اطاعت کردیم و پرودگارا! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت بهسوی تواست».
چون فرمان الله تعالی فرا رسید مؤمنان[واقعی] دیگر هیچ اختیاری ازخود ندارند و در مقابل دستور خدا و رسولش بهانهای به پیش نمیکشند:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦﴾ [الأحزاب: ۳۶].
«هیچ مرد و زن مؤمنی در کاری که خدا و رسولش داوری کرده باشند اختیاری از خود ندارند. هرکس از دستور الله ورسولش پیروی کند گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد».
برای دریافت همین مطلوب، نیاز شدیدی به هماهنگی و نزدیکی فتوا در بسیاری از امور مسلمین است تا طالبان حقیقت به منتها درجهی واقعیت برسند و از آبشخور ومنبع اصلی آن سیراب گردند و با اعمالِ آن به پاداش و ثواب نایل آیند وهم فرمان الله و رسولش را اجابت کرده باشند خاصه، آن آبشخور، سرچشمهای گوارا و زلال باشد:
﴿وَلَوۡ أَنَّا كَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَنِ ٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ أَوِ ٱخۡرُجُواْ مِن دِيَٰرِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٞ مِّنۡهُمۡۖ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِۦ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡ وَأَشَدَّ تَثۡبِيتٗا٦٦ وَإِذٗا لَّأٓتَيۡنَٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجۡرًا عَظِيمٗا٦٧﴾ [النساء: ۶۶ – ۶۷].
«و اگر ما بر آنان واجب میکردیم که خویشتن را بکشید یا اینکه از سرزمین خود بیرون روید، این کار را جز گروهی اندک از آنان انجام نمیدادند و اگر پند هایی که به آنان داده میشد انجام میدادند برای آنان بهتر بود و ایمان ایشان را پابرجاتر میکرد. و در این صورت از سوی خود به ایشان پاداش بزرگی میدادیم».
اگر هُدهُد در پیشگاهِ سلیمان [÷] سخنوری نمیآموخت، به خود جرأت نمیداد که قلم را در نگارشِ پیشگفتار کتابی به حرکت وادارد که جامع و حاوی فتاوی عالمان و دانشمندان بزرگوار است، همونانی که نشانههای قبول و وصولشان به یقین رسید و آشکار شد و در علم و بزرگواری مقبول همگانند. خداوند ما و ایشان را بر راه حق، ثبات و دوام عطا فرماید.
هرکس در این کتاب که از مرواریدهای فتاوی و گنجینههای سخن گرد آوری شده بنگرد «الفتـاوی الشرعیّة فیالمسائل العصریة من فتاوی علماء البلد الحرام» خواهد دید که گردآورندهی آن دکتر «خالد بن عبدالرحمان الجریسی» نهایت تلاش خود را جهت تحقیق و پی گیری مسائل، فصل بندی و نظم بخشی و به نتیجه رساندن آن به عمل آورده است. کاری که نمیتوان آن را سهل شمرد و تلاشی که نمیتوان آن رااندک خواند و این سعی و تلاش خود کفایت میکند. [إن شاء اللّه] با عنایت الله تعالی و اخلاص درونی که گردآورنده داشته است، این کتاب در صحیفهی اعمال نیک وی دو چندان و مضاعف درج میگردد. برای «روزی که مال و فرزند سودی نبخشد مگرآن کسی که با قلبی پاک به آستان الله تعالی آمده باشد» گرچه این مجموعهی ارزشمند، نخستین اثر و تلاش مؤلّف در این راستا نیست و از قبل نـیز در جمع فتاوی و نظایر آن پُرکار بودهاند. [باید گفت] این حقیقتی است مسلّم که اعمال نیک جاذبِ یکدیگرند و هر عمل خیر مقدمهای برای دیگری خواهد بود. بعد از این تلاش [مستمَر مؤلّف] کاری جز پخش و نشر بهینهی آن باقی نخواهد ماند.
فیا خالد أو دعت سفراً جمعته
لآلیء من فقه یرصعه الدرر
فتوج جبین السفر فی قصد بذله
وعمم به القراء فی البدو والحضر
ووزعه فی الآفاق مسكاً مضوعاً
یضیء بلا شمسٍ ویسری بلا قمر
فأنت به أهدیت للجیل منةً
ستبقی لكم یا شهم كالنقش فی الحجر
إذا كان وبل الطل یشكر صیبه
فكیف بوبل كل صیبه مطر|
- ای خالد تو کتابی از گوهرهای فقهی را جمع ساختی و آن را با مرواریدهای درشت آراسته گردانیدی.
- با شتاب برای بخش و بذل آن به مسافرت پرداختی و با این تلاش خود خوانندگان را در بیابان و شهر (همه جا) بهرمند ساختی؛ یعنی همگان را از این کتاب بهره مند گردانیدی.
- و با پخش آن گویی مُشکی خوشبو در جهان پراکندی که بدون خورشید و ماه میدرخشد و در حرکت است.
- تو با این کار بر نسل مسلمان [نیز] منّت گذاشتی، رپسای سرور و بزرگ ذی نفوذ و نیرومند! تلاش تو چون نقش بر سنگ، ماندگار خواهد بود.
اگر ریزش شبنم شکر گزار ارزش کتاب توباشد، چگونه خواهد بود اگر باران شدید شکرگزار آن ریزش باشد یا اگر قطرات زیاد شبنم باریزش خود در صدد شکرگزاری از برکات کتاب تو برآید چگونه خواهد توانست وقتی که برکات کتاب تو چون بارانی شدید و مداوم است؛ یعنی شبنم با قطراتاندک خود نمیتواند شکر گزار باران زیاد برکات کتاب توباشد چون هرچه فرو میریزاند باران است.
[در پایان] از باری تعالی خواهانم، با این کتاب به گرد آورنده، خواننده، ناشر و همهی مسلمین سود و نفع برساند!.
بندهی نیازمند بخشایش الهی
ابو عبدالله سعد بن عبدالله البریک
ریاض۲۸/۸/۱۴۱۸هـ