[۵۸] حکام معصوم نیستند.. اما نصیحت آنان اصول و آدابی دارد
س۱: شما و علمای این سرزمین، الحمدلله مسلمان و پیرو سلف صالح هستید وطبق فرمودهی رسول الله ج همواره حکام و مسئولان امر را نصیحت میکنید – در حالی که هیچکس را در پیشگاه الله تعالى کسی را پاک و بیعیب نمیدانیم. عدهای ایراد میگیرند که چرا شما علناً با حکام مخالفت نمیکنید و برخی شما را معذور دانسته و میگویند: شما از طرف دولت تحت فشار هستید. لطفاً توضیح دهید؟
ج۱: بدون شک حاکمان نیز مانند افراد بشر معصوم نیستند و نصیحت شان واجب است؛ ولی عیبجویی از آنان در مجالس و منابر، غیبت محسوب میشود. این بدتر از کار ناپسندی است که حکام انجام میدهند؛ زیرا این کار باعث فتنهانگیزی و اختلاف میشود و بر دعوت تأثیر منفی میگذارد. لذا بهتر است که نصیحت آنان از راههای مصلحت آمیز صورت گیرد نه علنی.
امّا این که علمای این سرزمین از حکام میترسند و نصیحت شان نمیکنند، تهمتی است که برای فاصلهانداختن بین علما و جامعه، بویژه جوانان، زده میشود: تا شرایط بذر تخم شرارت برای فاسدان فراهم شود. زیرا اگرمردم نسبت به علما بد گمان شوند، اعتماد به آنان از بین میرود و فرصت سمپاشی وتبلیغات منفی برای دشمنان فراهم میشود.
به نظر بنده این مکر و حیلهای است که بیگانگان، آن را در این سرزمین مطرح کردهاند. لذا بر هر مسلمانی واجب است که با آن مبارزه کند.
شیخ فوزان ـ الإجابات المهمة فی المشاکل المدلهمة. (۱/۱۶-۱۷)
س۲: برخی از جوانان، آیه: ﴿وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ﴾ [المائدة: ۵۴]. را این گونه تأویل میکنند که اینان همان کسانی هستند که اشتباه حکام را بر منبر و در جمع مراسم و همچنین روی نوار، گوشزد میکنند و این جوانان امر به معروف ونهی از منکر را در همین مورد منحصر میدانند. توجیه این جوانان ـ الله هدایتشان کند ـ و معنای این آیه و حکم کسانی که اشتباه حکام را بر ملا میکنند، چیست؟
ج۲: الله تعالى میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٥٤﴾ [المائدة: ۵۴] . «ای کسانی که ایمان آوردهاید هرکس از شما از آیین خود باز گردد. الله گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند.در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سر سخت و نیرومندند آنها در راه الله جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامت گری هراس ندارند».
این آیه کسانی را شامل میشود که حق را بگویند و در راه الله جهاد کنند. برای رضای الله امر به معروف ونهی از منکر کنند. به خاطر مردم و یا ترس از آنان دست از کار نکشند.
ولی مسئلهی نصیحت و دعوت الیالله متفاوت است. الله میفرماید: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ﴾[النحل: ۱۲۵]. «با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنان با روشی که نیکوتر است، استدلال ومناظره کن».
الله تعالى هنگام فرستادن موسی و هارون ÷ نزد فرعون فرمود: ﴿فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ٤٤﴾ [طه: ۴۴]. «با او به نرمی سخن بگویید، شاید متذکر شود یا [از الله] بترسد».
الله تعالى خطاب به رسول الله ج میفرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ﴾ [آل عمران: ۱۵۹]. «به [برکت] رحمت الهی با آنان [مردم] نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطرافت پراکنده میشدند».
نصیحت حاکمان باید به شیوهای باشد که پیام به آنان برسد. بدون این که این مسئله عمومیشده و مشهور شود که در نتیجه، باعث نفرت تودهی مردم و افراد ساده لوح شود. کسی که میخواهد حاکم را امر به معروف و نهی از منکر کند، شیوهی درست این کار این است که موضوع را در خلوت با حاکم در میان بگذارد و او را ارشاد و راهنمایی کند. یا بوسیلهی نامه یا تلفن؛ البته با نرمی و ادب، مسایل را برای حاکم روشن سازد.
امّا این که بر منبر یا اجتماعات عمومی در نقد حکام سخنرانی ایراد کند، این نصیحت نیست؛ بلکه شهرت طلبی است [۱۱۸۲]. و نوعی فتنهانگیزی و پاشیدن تخم دشمنی بین مردم و حکام است که ضررهای بسیاری را به دنبال دارد. گاهی به همین سبب حکام، فعالیت علما و دعوتگران را محدود میکنند که بدیها و منکرات بیشتری را در پی دارد.
اگر در فرد عادی، نکتهای یا کار خلاف شرعی را دیدی و در جمع آن را بازگو کردی، این کار رسوایی است نه نصیحت.
رسول الله ج میفرماید:«مَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّـهُ فِي الدُّنْيَا وَالْـآخِرَةِ» [۱۱۸۳]. «هرکس عیب مسلمانی را بپوشاند الله در دنیا و آخرت عیوب او را میپوشاند».
هرگاه رسول الله ج میخواست کسی را متوجه کند با نام او را یاد نمیکرد؛ بلکه میفرمود: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَفْعَلُونَ كَذَا وكَذَا» [۱۱۸۴]. «بعضی اقوام را چه شده که چنین و چنان میکنند».
زیرا نام بردن افراد، ضررش بیش از منافع آن است. چه بسا موجب اصلاح نمیشود که هیچ، بلکه افراد یا جماعت بیشتری را نیز در گناه فرو میبرد.
شیوهی نصیحت مشخص است. کسانی که به این کار مشغولاند باید از علم و آگاهی و درک بالایی برخوردار باشند تا مصالح را تشخیص دهند، نتیجهی کار را مد نظر داشته باشند و دوراندیشی داشته باشند. به قول شیخ الاسلام: [۱۱۸۵] چه بسا بازداشتن از منکری، تبدیل به منکری دیگر باشد. این زمانی است که روش منع منکر، غیر شرعی و غیر منطقی باشد. زیرا همین روش غیر شرعی، خود منکری است که منجر به فساد میشود و چه بسا نصیحتهایی که نامشان رسوایی، شهرت طلبی، انتقام جویی و فتنهگری است، البته این وقتی است که با شیوهای غیر شرعی انجام شود.
شیخ فوزان ـ حوار مع عالم ص ۱۶ ـ ۱۸جمعآوری از عمربن عبدالرحمن العمر
[۱۱۸۲] اشاره به خطر تشهیر، از عبدالعزیز بن باز است که در یک جا میگوید: عیوب حاکمان را در منبر گفتن روش علمای سلف نیست. فتاوی ۸/۲۱۰ نگا: «معاملة الحکام» از عبدالسلام آل عبدالکریم ـ ص۳۹ به بعد. [۱۱۸۳] مسلم (۲۶۹۹). [۱۱۸۴] بخاری (۷۳۰۱-،۶۱۰۱-،۲۷۳۵،-۷۵۰-،۴۵۶) مسلم (۱۴۰۱-،۲۳۵۶). [۱۱۸۵] نگا: مجموع الفتاوی (۲۸/۱۲۶) و اعلام الموقعین (۳/۴).