[۲۴] پیامدهای اندوهِ جایز و ناجایز بر مرده
س: آیا گریه کردن بر مرده جایز است؟ در صورتی که گریه همراه با نوحهخوانی، زدن به سر و صورت و پاره کردن لباسها همراه باشد، آیا چنین گریهای بر مرده تأثیر دارد؟
ج: مرثیهسرایی و نوحهخوانی و همچنین پاره کردن لباسها و زدن بر سر و صورت و... جایز نیست، در صحیحین از ابنمسعود روایت شده که رسول الله ج فروده است: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الْـخُدُودَ، وَشَقَّ الْـجُيُوبَ، وَدَعَا بِدَعْوَى الْـجَاهِلِيَّةِ» [۸۶۷]. «کسی که (هنگام مصیبت) به سر و صورت خود بزند و گریبانش را پاره کند و سخنان دوران جاهلیت را بر زبان بیاورد، از ما نیست».
همچنین از رسول الله ج ثابت شده که ایشان: «أنه لعَنَ النائحة والمستمعة» [۸۶۸]. «نوحه خوان و شنوندهی آن را نفرین کرده است».
همینطور با سند صحیح ثابت شده که رسول الله ج فرمودهاند: «انّ الميِّتَ يُعَذَّبُ في قَبْرِهِ بِمَا نِيْحَ عليه» [۸۶۹]. «میت به واسطهی نوحهخوانی نزدیکانش، در قبر عذاب داده میشود (در صورتیکه خودش به آن وصیت کرده باشد)».
در الفاظ دیگری حدیث مذکور بدین شکل آمده که: «إِنَّ الْـمَيِّتَ يُعَذَّبُ بِبَعْضِ بُكَاءِ أَهْلِهِ عَلَيْهِ» [۸۷۰]. «مرده به علت گریهی (نامشروع) وابستگانش عذاب داده میشود (اگر وصیت کرده باشد)».
در اینجا منظور از گریه، نوحهخوانی و مرثیهسرایی است و اما ریختن اشک بدون نوحه اشکالی ندارد؛ بدلیل این که رسول الله ج هنگامی که پسرش ابراهیم فوت کرد فرمود: «الْـعَيْنَ تَدْمَعُ وَالْـقَلْبُ يَحْزَنُ، وَلا نَقُولُ إِلاَّ مَا يَرْضَى الرَّب، وَإِنَّا بِفِرَاقِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ» [۸۷۱]. «چشم اشکبار و قلب ناراحت میشود و سخنی جز آنچه که رضای الله در اوست بر زبان نمیآوریم و ماای ابراهیم! از فراق و جدایی تواندوهناک هستیم».
پیامبر اکرم در جای دیگر فرموده است: «انَّ اللَّـهَ لا يُعَذِّبُ بِدَمْعِ الْـعَيْنِ، وَلا بِحُزْنِ الْـقَلْبِ، وإنما يُعَذِّبُ بِهَذا أَوْ يَرْحَمُ». وأشار إلي لسانه [۸۷۲]. «بیگمان الله تعالى به سبب اشک چشم واندوه قلب انسان را مورد عذاب قرار نمیدهد، ولی به سبب این (رسول الله ج در این لحظه بسوی زبانش اشاره کرد) عذاب میدهد مگر آن که خودش رحم بکند».
وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم
فتاوای انجمن دایمی بحوث علمی و افتا (۹/۱۶۰)
[۸۶۷] بخاری (۱۲۹۴). [۸۶۸] مسند احمد (۳/۶۵)، ابوداود (۳۱۲۸)، از حدیث ابوسعید خدری. سند مسند احمد و ابوداود هر دو ضعیف است. طبرانی در «الکبیر» ۱۱/۱۴۵ (۱۱۳۰۹) از حدیث ابن عباسب، در مجمع الزوائد (۳/۱۳) آمده است: «در سند این حدیث مصباح ابوعبیدالله وجود دارد و ذکر او را از هیچکس ندیدهام». [۸۶۹] بخاری (۱۲۹۱، ۱۲۹۲) و مسلم (۹۲۷، ۹۳۳). [۸۷۰] بخاری (۱۲۸۶، ۱۲۸۸، ۱۳۰۴، ۳۹۷۸) و مسلم (۹۲۷-۹۳۲). [۸۷۱] مسند احمد (۳/۱۹۴)، بخاری (۱۳۰۳) و مسلم (۲۳۱۵). [۸۷۲] بخاری (۱۳۰۴) و مسلم (۹۲۴).