[۱۰] آمادگی برای جهاد واجب است
س: آمادگی لازم برای جهاد چیست؟
ج: الله به بندگان مؤمنش دستور داده است که در حد توان برای مبارزه با کفارآمادگی بگیرند و از آنان بر حذر باشند و میفرماید: ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾ [الأنفال: ۶۰]. «برای مبارزه با آنان تا آنجا که میتوانید نیروی (مادی و معنوی) آماده بسازید».
و میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذۡرَكُمۡ﴾ [النساء: ۷۱]. «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، احتیاط لازم را بگیرید».
این خود بیانگر آن است که توجه به آمادگی و احتیاط لازم در برابر نیرنگهای دشمنان واجب است. در زیر مجموعهی این انواع مختلف آمادگی نظامی و جسمی منظور است و نیز وسایل معنوی و حسی و تمرینها و آموزشهای مجاهدین برای استفاده از انواع اسلحهها و چگونگی کاربری از آنها و توجه به همهی وسایلی که در جهاد با دشمنان ما را یاری میکند و از کید و نیرنگ آنها در امان نگه میدارد و در کر و فر (تک و پاتک) و زمین و هوا و دریا مؤثر است از برنامههای آمادگی در برابر دشمنان به شمار میروند و الله تعالى آمادگی و هوشیاری، را به طور مطلق دستور داده و به نوع و حالت خاصی اشاره نکرده است، چرا که زمان در حال تغییر و تحول است و سلاحها متنوع، دشمن زیاد و کم و نیروی آن ضعیف و قوی میشود، و گاهی جهاد یا از نوع ابتدایی و هجومی است و گاهی برای دفاع انجام میگیرد. به این دلیل و امثال اینموارد، الله تعالى به طور مطلق به آمادگی و احتیاط و هوشیاری دستور داده است تا رهبران، متفکران ودعوتگران مسلمین بنا بر وضعیت موجود زمان خود آن چه از نیرو و تاکتیک نظامی که نیاز میبینند تا با دشمنان مبارزه کنند، فراهم نمایند.
چرا که در روایتی صحیح رسول الله ج فرمودند: «اَلحَربُ خَدعَةٌ». «جنگ، تاکتیک (خدعه) است» [۱۰۹۸].
منظور این است: که نیروی درگیرمیتواند با تاکتیک و نیرنگ به جاهایی برسد که با نیرو و تعداد زیاد به آن نمیرسد و این خود به تجربه ثابت شده است. در جنگ احزاب نعیم ابن مسعود س با اجازهی رسول الله ج و طی تاکتیک و نیرنگی شرایط خواری و ذلت مشرکان و یهودیان را فراهم کرد و آنها را متفرق ساخت و به اختلافانداخت و باعث عزت و پیروزی مسلمانان بر آنها گشت و این فضل و یاری اللهتعالى نسبت به اولیا و تدبیر او تعالى بر دشمنانش است و میفرماید: ﴿وَيَمۡكُرُونَ وَيَمۡكُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَيۡرُ ٱلۡمَٰكِرِينَ﴾ [الأنفال: ۳۰]. «آنان چاره میاندیشند و نقشه میکشند و الله هم تدبیر و چاره سازی میکرد و الله بهترین چاره ساز است».
از آن چه گذشت برای خردمندان روشن است که اطاعت از دستور الله و آمادگی برای مقابله با دشمنان و تلاش در جهت هوشیاری و احتیاط و استفادهی در حد امکان از اسباب مباح مادی و معنوی با اخلاص و اعتماد و توکل بر الله و استقامت بر دینش و طلب کردن یاری از او تعالى واجب است، چون او تعالی اولیا و دوستان خود را که حقوقش را ادا و اوامرش را اجرا کنند و با صدق نیت در راهش جهاد نمایند و انگیزهیشان از این کار اعلای کلمهالله و اظهار دینش باشد، نصرت میکند. الله جل جلاله در قرآن وعده داده و آنها را آگاه گردانیده که نصر و پیروزی از جانب الله است تا اینکه با توکل به او و با تمام وسایل جهاد کنند.
الله تعالى میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ٧﴾ [محمد: ۷]. «ای مؤمنان! اگر دین الله را یاری کنید، الله شما را یاریمیکند و گامهایتان را استوار میگرداند».
و میفرماید: ﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ [الروم: ۴۷]. «و همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است».
و فرموده: ﴿وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ٤٠ ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ٤١﴾ [الحج: ۴۰ – ۴۱]. «به طور مسلم، الله یاری میدهد کسانی را که او را یاری دهند. الله نیرومند است و چیزی نمیتواند او را درمانده و از تحقق وعدههایش جلوگیری نماید (آن مؤمنانیکه الله بدیشان وعدهی یاری و پیروزی داده است) کسانیهستند که هرگاه در زمین ایشان را قدرت بخشیم، نماز را بر پا میدارند و زکات را میپردازند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند و سرانجام همهی کارها به الله بر میگردد».
آیات زیاد دیگری که در این موضوع است. هنگامی که پیشینیان صالح ما به آن چه اللهتعالى و رسولش آنها را امر کردند، عمل نمودند. در راهش صبرنموده و صادقانه با دشمنان جهاد کردند. اللهتعالى با توجه به کمی نیروها و امکانات شان، آنها را بر دشمنان بسیار، غالب کرد. همان گونه که اللهتعالى میفرماید: ﴿كَم مِّن فِئَةٖ قَلِيلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ كَثِيرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ [البقرة: ۲۴۹]. «چه بسیارند گروههای اندکیکه به فرمان الله بر گروههای فراوانی چیره شدهاند و الله با بردباران است».
و فرموده: ﴿إِن يَنصُرۡكُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمۡۖ وَإِن يَخۡذُلۡكُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِي يَنصُرُكُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٦٠﴾ [آل عمران: ۱۶۰]. «اگر الله شما را یاری کند هیچکس بر شما چیره نخواهد شد و اگر خوارتان گرداند کیستکه پس از او شما را یاری دهد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکلکنند و بس».
اما از زمانیکه مسلمانان تغییرکردند و دچار اختلاف شدند و بر تعالىم الله پایدار نماندند و بیشترشان در پی هوا و هوسشان افتادند خوار و ذلیل گشتند و دشمنان بر آنها مسلط شدند. این حقیقت بر کسی پوشیده نیست و این به سبب گناهان، شرک، بدعتها، منکرات، تفرقه و اختلاف در اکثر کشورها، و عدم حاکمیت شریعت در اغلب کشورهای مسلمان است.
الله میفرماید: ﴿وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖ٣٠﴾ [الشوری: ۳۰]. «آن چه از مصایب و بلاها به شما میرسد، به خاطر کارهایی است که خود کردهاید، و الله از بسیاری از کارهای شما گذشت میکند».
و میفرماید: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ يَكُ مُغَيِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾ [الأنفال: ۵۳]. «الله هیچ نعمتی را که به گروهی داده است، تغییر نمیدهد مگر این که آنان حال خود را تغییر دهند».
و میفرماید: ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٤١﴾ [الروم: ۴۱]. «تباهی و خرابی در دریا و خشکی پدیدار گشته است به خاطر کارهایی که مردمان انجام میدادهاند. بدین وسیله، الله تعالی سزای برخی از کارهایی را که انسانها انجام میدهند بدیشان میچشاند تا این که آنان بیدار شوند و از معصیت دست بکشند».
زمانی که تیراندازان در جنگ احد، نزاع و اختلاف کردند و سنگری را که رسول الله ج دستور داده بود آن جا بمانند رها کردند آن اتفاقات افتاد و مسلمانان مجروح شدند و شکست خوردند و تعدادیکشته شدند که بر همگان معلوم است و زمانیکه مسلمانان موضوع را نفهمیدند، الله این آیه را نازل کرد: ﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡكُم مُّصِيبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَيۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ١٦٥﴾ [آل عمران: ۱۶۵]. «آیا هنگامیکه مصیبتی (در جنگ احد) به شما دست داده است، میگویید این (کشتار و فرار) از کجاست؟ و حال آن که (در جنگ بدر) دو برابر آن، پیروزیکسب کردید، بگو این (شکست از ناحیه خودتان است) بیگمان الله بر هر چیزی توانا است».
اگر قرار بود کسی از شر گناهان و عواقب بد آن در امان بماند رسول الله ج و اصحاب کرامش در روز احد بودند که بهترین اهالی زمین بودند و در راه الله مبارزه میکردند، در امان میماندند. با توجه به همهی اینها آن موضوعات به خاطر گناه تیراندازان که از روی قصد با رسول الله ج مخالفت نکرده بودند بلکه بر اثر تأویل نادرست، آن اشتباه صورت گرفت و حتی آنها قصد کوتاهیدر انجام دستور رسول الله ج را نداشتند، بلکه وقتی دیدند مشرکین شکست خوردند، گمان کردند که کار تمام است و دیگر نیازی به نگهبانی و پاسداری نیست در حالی که وظیفهی شان بود که در آن جا بمانند تا رسول الله ج به آنها اجازه ترک نمودن آنجا را بدهد. اما اللهتعالى این گونه مقدرکرده بود و براساس حکمت بالغه و اسرار عظیم و مصالح زیادیکه در کتابش به آنها اشاره دارد آن حوادث اتفاق افتاد و این خود یکی از دلایل صدق رسالت ایشان است، و مؤید این است که رسول برحق بوده و پیامبر الله است و بشریاست کهمانند دیگران زخمی میشود و درد میکشد و محمد ج، رب و پروردگار نیست که عبادت شود و نصرت و پیروزی در اختیار او نیست بلکه پیروزی به دست الله است و به هرکه بخواهد منت مینهد و او را پیروز میگرداند. هیچ راهی به بازگشت مسلمانان به عظمت گذشتهیشان و یاری یافتن و پیروزی وجود ندارد؛ مگر با بازگشت به آموزهی دین و استقامت بر آن، دوستی با دوستان الله و دشمنی با دشمنان الله و همچنین استحکام بخشیدن به تمام امور، و اتحاد بر کلام حق و یاری در کارهای نیک و پرهیزگاری.
امام مالک ابن انس س میگوید: «لَن يُصلِحَ آخِرَ هذه الأمة إلا ما أَصلَحَ أَوَّلَها» [۱۰۹۹]. «آخر این امت اصلاح نمیشود مگر به همان چیزی که اولش اصلاح شد».
و این نظریهی همهی علما است که الله اول این امت را با اتباع شریعت و چنگ زدن به ریسمانش و صداقت در دینداری و تعاون بر آن اصلاح کرد و آخر آن نیز اصلاح نمیشود مگر به همین صورت.
شیخ ابن باز- بااندک تصرفی و اضافه کردن سؤال- از رساله فضل جهاد و مجاهدان ص۱۹- ۲۵
[۱۰۹۸] متفق علیه بخاری (۳۰۲۹،۳۰۳۰)، مسلم (۱۷۳۹، ۱۷۴۰). [۱۰۹۹] ن ک: «مجموعه فتاوای شیخ الاسلام ابن تیمیه» (۱/۳۵۳،۲۳۱)، و « اقتضاء الصراط المستقیم» ص (۳۹۴،۳۶۷).