[۸۰] حکم تقسیم دین به پوست و مغز
س- حکم تقسیم دین به پوست و مغز چیست؟ (به طور مثال میگویند: سخن ازگذاشتن ریش سخن از پوست دین است وجزو مسایل اصلی واساسی دین نیست).
ج- تقسیم دین به پوست و مغز تقسیمی اشتباه و باطل است. در حقیقت تمام دین مغز بوده و به نفع بندگان است و همهی دستورات دین موجب میشود که به الله نزدیک شویم و در برابر آنها به ما پاداش داده میشود، تمام احکام دین به نفع بندگان است و موجب افزایش ایمان میشود تا در برابر پروردگار، بیشتر تسلیم شوند و حتی امور مربوط به لباس و شکل ظاهری و... اگر برای رضای الله و پیروی از پیامبر ج باشد به فرد پاداش میرسد.
بدیهی است که پوست بیفایده است و دور ریخته میشود، در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، بلکه سراسر شریعت اسلام مشروط بر این که خالص و مطابق با دستورات پیامبر ج باشد، مغز بوده و برای همگان سودمند است؛ و کسانی که چنین افکار و باورهایی را رواج میدهند باید به طور جدی به حرفهایشان بیندیشند تا حق و درستیاش را بشناسند و از آن پیروی کنند و چنین حرفهایی را ترک کنند. درست است که در دین اسلام امور مهم و بزرگ مثل ارکان پنجگانهی اسلام وجود دارد که پیامبر ج میفرماید: «بُنِيَ الْـإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ وَالْـحَجِّ وَصَوْمِ رَمَضَانَ»: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است نخست گواهی دادن به این که الله تعالى یگانه است و جز او معبود بر حقی وجود ندارد، محمد ج فرستاده الله است، اقامهی نماز دادن زکات، حج بیت الله و روزهی ماه رمضان» [۱۷۴].
و دیگر امور مهم در اسلام لیکن در دین مسایلی به نام پوستهی دین نیست که برای بشر نفعی نداشته باشد و باید دورانداخته شود و از بین برود.
در مسألهی نگاه داشتن ریش، شکی نیست که نگهداشتن آن عبادت بشمار میرود. چون دستور پیامبر ج است [۱۷۵] و آنچه را که پیامبر ج دستور داده سبب نزدیکی و تقرب به پروردگار میشود. نگه داشتن ریش از ارشادات پیامبر ج و دیگر انبیا است که الله تعالى در داستآنهارون میفرماید که هارون به موسی گفت: ﴿قَالَ يَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡيَتِي وَلَا بِرَأۡسِيٓ﴾ [طه: ۹۴]. «و ای فرزند مادرم! ریش و سرم را مگیر».
از پیامبر ج ثابت است که نگه داشتن ریش از فطرتی است که انسان را بر آن سرشته شده است [۱۷۶]. بنابراین نگه داشتن ریش عبادت است و عادت نیست.
شیخ ابن عثیمین– مجموع فتاوی و رسایل (۳/۱۲۴، ۱۲۵)
[۱۷۴] بخاری (۸) و مسلم)۱۶). [۱۷۵] بخاری (۵۸۹۲،۵۸۹۳) و مسلم (۲۵۹) به روایت ابن عمرو مسلم (۲۶۰)بروایت ابوهریره س [۱۷۶] مسلم ش/۲۶۱ به روایت عایشه.