[۱۲۹] حالتهای سه طلاق کردن و احکام آن
س: اگر مردی زنش را سه طلاق داد... آیا میتواند رجوع کند؟ اگرشوهر امر کند که پیش خانواده ات برو طلاق به حساب میآید؟ آیا بعد از این میتواند رجوع کند؟
ج: در این که مرد زنش را سه طلاق یکجا بدهد تفصیل است: یکی این که سه طلاق را در زمان اوقات متعددی، میدهد و در عدّت یا بعد از اتمام عدّت با نکاح جدید رجوع کند، سپس برای بار دوم طلاقش میدهد و در عدّت و یا با نکاح جدید بعد از پایان عدت رجوع میکند، سپس طلاق سوم را میدهد که با دادن طلاق سوم زن بر او حرام میشود؛ مگر آن که شوهری دیگر بگیرد و شوهر دوم بعد از آمیزش او را طلاق دهد؛ اما به شرط آن که نکاح از روی میل و رغبت باشد.
چون الله تعالى میفرماید: ﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُ﴾ [البقرة: ۲۳۰]. «اگر زن را طلاق داد برایش حلال نیست؛ مگر آن که با شوهری دیگر ازدواج کند».
علما بر این اجماع کردهاند، و صورتهای دیگری به این صورت نزد عموم اهل علم ملحق میشود از آن جمله اینکه به زنش بگوید تو طلاقی، تو طلاقی، تو طلاقی و در این صورتها نظرش تأکید یا فهمیدن نباشد و از آن جمله این که بگوید: تو طلاقی و طلاقی و طلاقی و امثال این در همهی این صورتها هر سه طلاق واقع میشوند و رجوع برای مرد حلال نیست؛ مگر آن که زن با شوهری دیگر ازدواج کند و ازدواج از روی علاقه و به دلخواه باشد و شوهر دوم با او آمیزش کند و سپس طلاقش دهد.
همچنین عایشه ل روایت میکند: زن رفاعة القرظی که شوهرش او را طلاق قطعی و مغلّظه داده بود با عبدالرحمن بن زبیر ازدواج کرد و به پیامبر ج گفت: که عبدالرحمن با او آمیزش نکرده است؛ پیامبر ج به او گفت: «أَتُرِيدِينَ أَنْ تَرْجِعِي إِلَى رِفَاعَةَ لَا حَتَّى تَذُوقِي عُسَيْلَتَهُ وَيَذُوقَ عُسَيْلَتَكِ». «آیا میخواهی دوباره نزد رفاعه برگردی؟ نه مگر آن که تو و او (عبدالرحمن) همبستر شوید» [۱۴۰۸].
از صورتهای طلاق ثلاث یکی این است که مرد سه طلاق را در یک جمله بدهد. مثلاً بگوید تو سه طلاق هستی. در این صورت، جمهور علما میگویند: هر سه طلاق واقع میشود و زن بر شوهرش حرام میگردد؛ مگر آن که بعد از ازدواج با شوهری دیگر نزد او برگردد. جمهور از آیهی مذکور دلیل میگیرند و از این که عمر بن خطاب س سه طلاق را سه تا حساب میکرد.
گروهی دیگر از علما گفتهاند که: یک طلاق به شمار میآید و شوهر در دوران عدّت میتواند رجوع کند و اگر عدّت تمام شد با نکاح جدید میتوان رجوع کند، و از حدیثی استدلال کردهاند که در صحیح مسلم از ابن عباس ب روایت شده است که گفت: «كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّـهِ ج وَأَبِي بَكْرٍ س وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ س طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةً فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْـخَطَّابِ س: إِنَّ النَّاسَ قَدْ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ، فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ، فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ» [۱۴۰۹]. «طلاق در زمان رسول الله ج و دوران ابوبکرس و تا دو سال در زمان خلافت عمرس به همین صورت بود که سه طلاق یکی بشمار میآمد، آنگاه عمرس گفت: مردم در کاری شتاب میورزند که به آنها مهلت داده شده است. اگر طلاق را واقع کنیم بهتر است، آنگاه بر آنان طلاق را واقع کرد».
در روایتی دیگر در مسلم آمده است که ابوالصهباء به ابن عباس ب گفت: آیا در زمان پیامبر ج و دوران ابوبکر و دو سال از زمان خلافت عمر سه طلاق یکی به حساب نمیآمد؟ ابن عباس ب گفت: بله و همچنین از حدیثی استدلال کردهاند که امام احمد در مسند با سند جیّد از ابن عباس روایت کرده است: که ابا رکانه همسرش را سه طلاق داد و سپس ناراحت و غمگین شد؛ آنگاه پیامبر ج همسرش را به او بازگرداند و گفت: یک طلاق به شمار میآید.
آنها این حدیث سابق را بر این حمل کردهاند که دادن سه طلاق با یک کلمهیکی به شمار میآید، تا بین این دو حدیث و آیه کریمهی مذکور جمع شود، نظر ابن عباس در روایت صحیحی که از او نقل شده همین است و در روایتی دیگر از او نقل شده که قول اکثریت را پذیرفته است و از علی و عبدالرحمن ابن عوف و زبیر بن عوام ش روایت شده که آنها سه طلاق با یک کلمه را یک طلاق حساب میکردند. از تابعین محمد بن اسحاق صاحب سیرت و گروهی از علمای متقدمین و متأخرین بر همین عقیده هستند. شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیمّ رحمة الله علیهما همین قول را گفتهاند و ما به همین فتوا میدهیم چون به همهی نصوص عمل میشود و برای مسلمین آسانتر و بهتر است.
اما مسأله دوم: این که شوهر به همسرش بگوید: برو پیش خانواده ات. پاسخ این است: اگر منظور شوهر با گفتن این جمله طلاق باشد یک طلاق واقع میشود و میتواند در زمان عدّه رجوع کند و اگر عدّهی زن تمام شده با نکاح جدید رجوع کند. اما اگر منظورش طلاق نباشد چیزی بر او واقع نمیگردد و زنش همچنان زن اوست، چون این جمله و امثال آن از کنایات طلاق به شمار میآیند و با کلمات کنایه طلاق واقع نمیشود؛ مگر آنکه نیت فرد همین باشد؛ چون کعب بن مالک انصاری وقتی دستور داده شد که از زنش کناره گیری کند به زنش گفت: (به خانواده ات بپیوند)؛ اما طلاق واقع نشد، چون منظور او طلاق نبود و بلکه او میخواست تا زنش پیش خانوادهاش بماند تا زمانی که الله تعالی در مورد او و دو همراهش دستور میدهد؛ چون او به غزوهی تبوک نرفته بود، که داستانش در کتابهای سیرت معروف است [۱۴۱۰].
همچنین در تفسیر ﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ﴾ [التوبة: ۱۱۸]. داستان کعب و همراهانش ذکر شده است.
از الله تعالی میخواهم که به من و شما و سایر برادرانمان بینش و آگاهی در دین و پایداری بر آن را عطا نماید و از فتنههای گمراه کننده ما را در امان بدارد.
بیگمان او شنوا و نزدیک است. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
شیخ ابن باز- مجموع فتاوای ومقالات متنوعة [۲۱/۳۷۹]
[۱۴۰۸] بخاری (۲۶۳۹)،مسلم (۱۴۳۳). [۱۴۰۹] مسلم (۱۴۷۲). [۱۴۱۰] آن در صحیحین است: بخاری (۴۴۱۸) مسلم (۲۷۶۹).