[۱۳۳] کیفیت حالات خشم و ناراحتی که به سبب آن طلاق واقع نمیشود
س: مردی سوگند خورده که زنش به خانهی پدرش به قصد فرار [۱۴۱۲] نرود؛ مگر با اجازه او و اگر بدون اجازه او برود طلاق است.
زن مذکور به خانه پدرش رفته و وقتی شوهرش از پرسیده که چرا رفتهای در پاسخ گفته است به قصد دیدار رفته ام و سوگند خورده است که منظورش از رفتن همین بوده است، اما شوهر آن را یک طلاق به شمار آورده و به فقها مراجعه کرده است.
تقریباً بعد از پنج ماه زن و شوهر با یکدیگر درگیر میشوند و شوهر یک طلاق صریح، وسپس بار دوم زیر نظر یکی از فقها رجوع میکند، و تقریباً بعد از یک سال شوهر مذکور زنش را این گونه طلاق میدهد و میگوید: (نزد خانواده ات برو تو طلاق هستی).
وقتی از او پرسیدهاند گفته است: من درحالت خشم بوده ام و نمیفهمیده ام، علتش آن بوده که میگوید: به سفر رفته ام و در اثنای سفر یکی از مسافران، دارویی به من داد که در سفر خواب نروم، و به خاطر اثرات این دارو نمیدانستم که چه میگویم، و شوهر سوگند میخورد، لطفاً پاسخ دهید. الله تعالی به شما پاداش فراوان بدهد.
ج: در واقع شدن دو طلاق پیش از طلاق اخیر شک و تردیدی نیست، بلکه طلاق سوم جای اشکال است. علما در چنین موردی دو قول دارند:
۱- اگرخشم شدید باشد و اسباب آن واضح و مشخص باشند، طلاق واقع نمیشود.
۲- اگر خشم و ناراحتی شعور ودرک او را از بین نبرده باشد و او بر اثر خشم مثل دیوانهها نباشد طلاق واقع میشود، اما خشمی که انسان بداند چه کار میکند و تنها خشمگین شدن نزد همه از وقوع طلاق مانع نمیشود.
بنابراین خشمگین شدن سه حالت دارد:
۱- حالتی که به اجماع در آن طلاق واقع میشود؛ و این زمانی است که خشم به صورت عادی باشد و شدید نباشد.
۲- حالتی که به اجماع در آن طلاق واقع نمیشود، وآن حالتی است که خشم چنان شدید است که درک فرد را از بین میبرد و فرد در آن حالت از زمرهی دیوانگان قرار میگیرد.
۳- حالتی که در میان این دو حالت قرار دارد که مورد اختلاف است و قول راجح همین است که طلاق واقع نمیشود، چون فردی که به شدت خشمگین میشود، نمیتواند خودش را کنترل کند و طلاق ندهد؛ چون شدت خشم او را ناچار میکند تا برای خاموش کردن آتش خشم، طلاق دهد. این به مانند کسی است که به زور از او طلاق گرفته میشود.
این حالتهای سه گانه را جمعی از علما ذکر کردهاند. از آن جمله شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم (/)، و در حالتی که بین دو حالت دیگر قرار دارد گفتهاند که طلاق واقع نمیشود و این فرد مانند کسی است که به اجبار و اکراه طلاق گرفته میشود و یا مانند کسی است که عقلش را از دست داده است بنابراین طلاق واقع نمیشود [۱۴۱۳].
شیخ ابن باز – مجموع فتاوی و مقالات متنوعة (۲۱/۳۷۲)
[۱۴۱۲] متن سؤال این گونه است. احتمال دارد که در اصل لفظ قراءة بوده است؛ اما با لفظ فرار جابجا شده است. [۱۴۱۳] ن ک اعلام الموقعین ۴/۵۰-۵۲ و«طلاق الغضبان» ص ۶۹-۷۱ هر دو کتاب اثر ابن قیم (رح) هستند.