فتاوای علمای حرمین در مورد مسائل فقهی معاصر

فهرست کتاب

[۵۴] بیانیه‌ی انجمن دائم پژوهش‌های علمی و افتا در مورد فراخوان وحدت ادیان

[۵۴] بیانیه‌ی انجمن دائم پژوهش‌های علمی و افتا در مورد فراخوان وحدت ادیان

الحمد لله وحده والصلاة والسلام علی من لا نبی بعده، وعلی آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.. أما بعد:

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی و افتا در مورد سؤالات و مقالاتی که در رسانه‌‌های گروهی، مجلات و روزنامه‌‌ها منتشر می‌شود، در موضوع فراخوانِ وحدت ادیانِ اسلام و مسیحیت و یهودیت، و همزمان ساخت مسجد و کلیسا و معبد یهودیت در کنار هم، در دانشگاه‌ها، فرودگاه‌‌ها و مکآن‌‌های عمومی، و دعوت به چاپ و نشر قرآن و تورات و انجیل در یک جلد و برگزاری کنفرانس‌‌ها و نشست‌‌های علمی در نقاط مختلف جهان؛ در جریان قرار گرفت. «انجمن دائم» رأی و نظر خویش را در این مورد این گونه اعلام می‌دارد:

اول: از اصول بدی‌هی و اولیه‌ی دین اسلام این است که دین حق، بر روی کره‌ی خاکی فقط دین اسلام است و بقیه‌ی ادیان و مکاتب با ظهور دین اسلام، منسوخ گشته‌اند. دین یکتا پرستی فقط دین اسلام است؛ دین اسلام آخرین دین آسمانی است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥ [آل عمران: ۸۵]. «و هر‌کس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است».

دین اسلام، بعد از بعثت محمد رسول الله ج به دینی گفته می‌شود که در پرتو تعالیم و دستورات این پیامبر باشد. نه آنچه که دیگر ادیان عنوان کنند (یعنی بعد از بعثت محمد رسول الله ج دیگر به یهودیت و مسیحیت، دینِ اسلام اطلاق نمی‌شود).

دوم: از اصول اعتقادی اسلام این است که قرآن، آخرین کتاب آسمانی است که از جانب پروردگار نازل شده است. ناسخ تمام کتب سماوی و الهی است که از قبل نازل شده است؛ اعم از تورات و زبور و انجیل و بقیه‌ی کتب الهی.

قرآن یگانه کتابی است که در پرتو آن می‌توان پروردگار را به یگانگی پرستش نمود. الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ [مائده: ۴۸]. «ما این کتاب (قرآن) را به راستی و حق بر تو نازل کردیم که مصدّق و نگهبان کتاب‌های پیش از خود است. پس میان آن‌ها بر طبق آنچه الله نازل فرموده، داوری کن، و به جای حقی که از جانب الله تعالی آمده از هوس‌های آنان پیروی مکن»

سوم: واجب است ایمان داشته باشیم که تورات و انجیل با نزول قرآن منسوخ گشته‌اند. بنا به گواهی قرآن کریم، تورات و انجیل دستخوش تحریف، تغییر و تبدیل شده‌اند.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّيثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِيَةٗۖ يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِيلٗا مِّنۡهُمۡ [مائده: ۱۳]. «پس به خاطر پیمان شکنی شان، آن‌ها را از رحمت خویش دور خویش دور ساختیم و دل‌هایشان را سخت گردانیدیم، کلمات را از جایگاه‌های خود تحریف می‌کردند و بخشی از آنچه را که به آن یادآوری شده بودند، فراموش کردند و تو همواره به خیانت[تازه ای] از ایشان آگاه می‌شوی؛ مگر عده‌ی کمی از آنان».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ يَكۡتُبُونَ ٱلۡكِتَٰبَ بِأَيۡدِيهِمۡ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ لِيَشۡتَرُواْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلٗاۖ فَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتۡ أَيۡدِيهِمۡ وَوَيۡلٞ لَّهُم مِّمَّا يَكۡسِبُونَ٧٩ [البقره: ۷۹]. «پس وای بر آن‌ها که کتاب را با دست‌های خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: این از جانب الله است تا آن را به ‌به‌ای ناچیزی بفروشند. وای بر آن‌ها از دست نوشته‌های شان و وای بر آن‌ها از آنچه کسب می‌کنند».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِيقٗا يَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡكِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ٧٨ [آل عمران: ۷۸]. «و همانا گروهی از آن‌ها هستند که به (تلاوت) کتاب، زبان خود را چنان می‌گردانند که گمان کنید (آنچه می‌خوانند) از کتاب الله است؛ در حالی که آن از کتاب نیست و ادعا می‌کنند که آن از جانب الله تعالی است؛ در صورتی که از طرف الله تعالی نیست. و بر الله تعالی دروغ می‌بندند و خودشان هم می‌دانند».

جان کلام این که مطالبی به صورت و تحریف نشده در تورات و انجیل باقی مانده است، توسط قرآن منسوخ گشته و بقیه‌ی موارد تحریف شده است. رسول الله ج در دست عمر بن خطاب س صحیف‌های از تورات را مشاهده نمود. بر عمر س خشم گرفت و فرمود:« أَمُتَهَوِّكُونَ فِيهَا يَا ابْنَ الْـخَطَّابِ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ جِئْتُكُمْ بِهَا بَيْضَاءَ نَقِيَّةً.... وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ مُوسَى ج كَانَ حَيًّا مَا وَسِعَهُ إِلَّا أَنْ يَتَّبِعَنِي» [۱۲۹].«ای پسر خطاب! آیا بدون فکر و‌اندیشه، خود را به مطالعه‌ی تورات مشغول می‌کنی؟ خود را حیران و سرگردان می‌کنی؟ در حالی که سوگند به ذاتی جانم در دست اوست؛ برای شما کتابی آورده ام که آیاتش واضح و روشن است، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست اگر موسی ÷ زنده می‌بود، چار‌های نداشت جز این که از من پیروی کند».

چهارم: از اصول اعتقادی ما مسلمانان این است که محمد ج خاتم الانبیا و المرسلین است. آن گونه که الله تعالی فرموده است: ﴿مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا٤٠ [الاحزاب: ۴۰]. «محمد ج پدر هیچ یک از مردان شما نیست و لیکن فرستاده‌ی الله تعالی و خاتم پیامبران است و الله تعالی بر هر چیزی دانا است».

پیامبری که واجب الاتباع باشد، بعد از محمد ج وجود ندارد. اگر یکی از انبیای الهی زنده می‌بود چار‌های نداشت جز این که از محمد ج پیروی کند. همان گونه که الله تعالی فرموده است: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِكُمۡ إِصۡرِيۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَكُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِينَ٨١ [آل عمران: ۸۱]. «و هنگامی که الله تعالی از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم، آنگاه پیامبری سویتان آمد که تصدیق کننده‌ی کتاب آسمانی شماست. باید به او ایمان آورید و حتماً یاریش دهید، الله تعالی آنگاه گفت: آیا گردن نهادید و پیمانم را پذیرفتید؟ گفتند: آری، گردن نهادیم. گفت: پس گواه باشید و من نیز با شما از گواهانم».

پیامبرِ الهی عیسی ÷ در آخرالزمان پس از نزول، از محمد ج و شریعت ایشان پیروی می‌کند.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ [الاعراف: ۱۵۷].«همان کسانی که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده، پیروی می‌کنند که [وصف] او را نزد پروردگار خویش در تورات و انجیل، مکتوب می‌یابند».

بعثت محمد رسول الله ج برای تمام جهانیان از اعتقادات ما مسلمانان است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا كَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِيرٗا وَنَذِيرٗا وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ٢٨ [سبأ: ۲۸].«و ما تو را نفرستادیم جز بشارتگر و هشدار دهنده برای همه‌ی مردم؛ لیکن بیشتر مردم نمی‌دانند».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا [الاعراف: ۱۵۸]. «بگو: ای مردم! من فرستاده‌ی الله به‌سوی همه‌ی شما هستم».

پنجم: از اصول اسلام است معتقد بودن به کفر کسانی که از یهود و نصارا و دیگران که دین اسلام را نپذیرند، قطعاً کافر هستند و دشمن الله و رسول او و مؤمنین هستند و جهنمی می‌باشند.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿لَمۡ يَكُنِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡبَيِّنَةُ١ [البینه: ۱].«کافرانِ اهل کتاب و مشرکان [از آئین خود] دست بردار نبودند تا اینکه دلیل روشنی برایشان بیاید».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِيَّةِ٦ [البینه: ۶]. «بی‌تردید، کسانی از اهل کتاب که کافر شدند و مشرکان، برای همیشه در آتش دوزخند و آن‌ها بدترین آفریدگانند».

در صحیح مسلم آمده که پیامبر ج فرمود: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَا يَسْمَعُ بِي أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْـأُمَّةِ يَهُودِيٌّ وَلَا نَصْرَانِيٌّ ثُمَّ يَمُوتُ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَّا كَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ» [۱۳۰]. «قسم به ذاتی که جان محمد ج در اختیار اوست؛ هر یهودی یا نصرانی که دعوت مرا بشنود و سپس در حالی بمیرد که به آنچه من به آن فرستاده شده ام ایمان نیاورد، قطعاً از اهل جهنم خواهد بود».

بنابراین اگر کسی یهود و نصارا را تکفیر نکند، خودش کافر است. طبق قاعده‌ی شرعی «مَن لَم يکَفِّرِ الکافِرَ فَهُوَ کافِرٌ». «کسی که کافر را تکفیر نکند، خودش کافر است».

ششم: با توجه به اصول اعتقادی و حقایق شرعی، فراخوان به وحدتِ ادیان و تقارب بین آن‌‌ها و کنار هم قرار دادن این ادیان، توطئه شومی است که هدف از آن، آمیختن حق با باطل است. در نهایت نابودی کامل دین اسلام و ارتداد کامل مسلمانان است.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ [البقره: ۲۱۷]. «و آن‌ها پیوسته با شما می‌جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دینتان باز گردانند».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَدُّواْ لَوۡ تَكۡفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَآءٗ [النساء: ۸۹]. «آن‌ها دوست دارند شما هم مانند آن‌ها کافر شوید تا با آن‌ها یکسان شوید».

هفتم: از آثار و نتایج بد این دعوت و فراخوان، برداشتن موارد شناخت کفر و اسلام است، تا حق و باطل و معروف و منکر از هم قابل تشخیص نباشد؛ انزجار مسلمانان از کفار برداشته شود. ولاء و براء و جهاد و قتال برای اعلای دین الله از بین برود.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ عَن يَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩ [التوبه: ۲۹]. «با کسانی که به الله و روز واپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را الله و رسولش حرام کرده، حرمت نمی‌دارند و به دین حق نمی‌گرایند، کارزار کنید، تا زمانی که با ذلت و خواری جزیه دهند».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ كَآفَّةٗ كَمَا يُقَٰتِلُونَكُمۡ كَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ [التوبه: ۳۶]. «همان طور که مشرکان جملگی به جنگ با شما بر می‌خیزند، شما هم همگی به جنگ با آن‌ها برخیزید، و بدانید که الله تعالی با پرهیزکاران است».

هشتم: دعوت به وحدت ادیان اگر از طرف مسلمانی مطرح شود، مساوی است با ارتداد وی از اسلام؛ زیرا دعوت به وحدت ایمان با اصول اعتقادی اسلام ناسازگار است؛ گویا شخص به کفر راضی گشته و آن را پسندیده است. این دعوت و اعتقاد، صداقت قرآن را از بین می‌برد. قرآنی که ناسخ کتاب‌ها و ادیان پیشین است. بنابراین، اسلام این ایده را نمی‌پذیرد و به شدت آن را رد می‌کند. طبق نصوص قرآن و سنت و اجماع، این تفکر، باطل و مردود است.

نهم: با توجه به مطالب گذشته قطعنامه‌ی ذیل به عنوان رأی ن‌هایی تصویب می‌شود:

۱- مسلمانی که به ربوبیت الله تعالی و رسالت رسول اکرم ج و دیانت اسلام معتقد است؛ اجازه ندارد مبلغ این فکر آلوده و غلط باشد و آن را بین مسلمانان پخش کند. چه رسد به پذیرفتن آن. مسلمان اجازه ندارد در کنفرانس‌‌ها و سمینار‌ها و نشست‌هایی که به این منظور تشکیل می‌شوند، شرکت کند.

۲- هیچ مسلمانی اجازه ندارد تورات یا انجیل را جداگانه چاپ کند؛ چه رسد به چاپ تورات و انجیل همراه با قرآن در یک جلد!! مرتکب چنین عملی در ضلالت و گمراهی بسر می‌برد؛ زیرا حق و باطل را یکجا جمع نموده است. حق یعنی: قرآن و باطل یعنی: تورات و انجیل منسوخ شده و تحریف گشته.

۳- مسلمان اجازه ندارد به فراخوان بنای مسجد و کنیسه و معبد در یک مکان پاسخ مثبت دهد؛ زیرا این کار به منزله‌ی پذیرش دینی غیر از اسلام است که می‌توان الله تعالی را با دینی غیر از اسلام، عبادت و بندگی نمود. چنین عملی متضاد با عقیده‌ی غلبه‌ی دین اسلام بر دیگر ادیان است.

پذیرفتن نظریه‌ی بنای معابد سه گانه در یک مکان برای مسلمانان و یهود و نصاری، برابر است با پذیرش هر سه دین بطور مساوی که شخص می‌تواند به هر یکی از این ادیان ایمان بیاورد، امری مشروع و جایز را انجام داده است. چنین فردی در واقع معتقد است که اسلام ناسخ ادیان دیگر نیست؛ این عقیده و رضایت به آن، مساوی با کفر و گمراهی است؛ چرا که مخالفت آشکار با قرآن و سنت و اجماع مسلمانان است. این کار یعنی: اعتراف به این مسأله که تحریفات یهود و نصاری از جانب الله تعالی است در حالی که او تعالی برتر و والاتر از آن است.

مسلمانان اجازه ندارند کلیسا و معابد را (بیوت الله) بنامند و معتقد باشند که یهودیان و مسیحیان با شیو‌های صحیح و مقبول، الله تعالی را عبادت می‌کنند و عبادتشان نزد الله تعالی پذیرفته است؛ زیرا عبادت آنان بر غیر شریعت اسلام است. الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥ [آل عمران: ۸۵]. «و هر‌کس، دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است».

بلکه معابد یهود و نصاری، محلی است برای کفریات و کفر به الله - نعوذ بالله من الکفر و أهله-

شیخ الاسلام ابن تیمیه / در مجموع الفتاوی (۲۲/۱۶۲) می‌گوید: معابد یهود و نصاری (بیوت الله) نیستند؛ بلکه بیوت الله فقط مساجد هستند؛ هرچند که در آن‌‌ها ذکر پروردگار انجام گیرد. بیوت به منزله‌ی اهل آن خانه هستند و اهل این بیوت – یهود ونصاری- کافرند. بنابراین این‌‌ها بیوتی هستند که عبادت کفار در آن انجام می‌شود.

دهم: دعوت کفار عموماً و اهل کتاب خصوصاً به دین اسلام طبق نصوص صریح کتاب و سنت بر مسلمانان واجب است. باید دانست که دعوت اهل کتاب به اسلام، همراه با حکمت و جدال احسن باشد. نمی‌توان از اصول و احکام اسلام گذشت نمود. بایستی اهل کتاب را دعوت نمود تا به پذیرش اسلام، قانع شوند و یا حجت و دلیل بر آن‌‌ها تمام شود تا هرکه گمراه می‌شود، از روی دلیل و حجت، هدایت شود.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٦٤ [آل عمران: ۶۴]. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر سخنی که میان ما و شما مشترک است روی آوریم که جز الله را نپرستیم و کسی را با او شریک نکنیم و هیچ‌کس از ما دیگری را به جای الله، صاحب اختیار نگیرد. پس اگر روی گردانیدند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم».

اما مجادله و گفتگو با اهل کتاب براساس کوتاه آمدن در مقابل خواسته‌‌های آنان و تحقق اهدافشان و گسستن زنجیره‌ی به هم پیوسته‌ی اسلام و اصول ایمان امری باطل و غیر قابل قبول است؛ زیرا الله تعالی و پیامبر و مؤمنان، آن را نخواهند پذیرفت. «والله المستعان علی ما تصفون»

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَ [مائده: ۴۹]. «و از ایشان برحذر باش که مبادا تو را از برخی چیزها که الله تعالی بر تو نازل کرده است، غافل سازند»

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی و افتا با تصویب موارد فوق و بیان آن برای مردم به همه مسلمانان، عموماً و علما خصوصاً توصیه می‌کند که تقوای الهی را پیشه کنند و حامی دین اسلام باشند. از عقیده‌ی مسلمانان دفاع کنند تا گمراه نشوند و گرفتار فتنه‌ی گمراهان و دعوتگران به گمراهی و کفار نشوند. به تمام مسلمانان هشدار می‌دهد تا خود را از این دسیسه‌ی وحدت ادیان و گرفتار شدن در دام آن برحذر دارند. به الله تعالی پناه می‌بریم از این که مسلمانی فریفته‌ی این فراخوان باطل شود و آن را در شهر‌ها و کشور‌های اسلامی رواج دهد.

«نسأل الله تعالی سبحانه تعالی بأسمائه الحسنی وصفاته العلا أن یعیذنا جمیعاً من مضلات الفتن، وأن یجعلنا هداة مهتدین، حماةللإسلام علی هدی ونور من ربنا حتی نلقاه وهو راضٍ عنا».

وبالله التوفیق، و صلی الله علی نبینا محمد و آله و صحبه أجمعین

انجمن دائم پژوهش‌‌های علمی و افتاء شماره (۱۹۴۰۲) مورخه ۲۵/۱/۱۴۲۵ه. ر.ک "فتاوی و بیانات مهمة" نشر دار عالم الفوائد" با اجازه‌ی إدارة الإفتاء، ص (۷)

[۱۲۹] احمد (۳/۳۸۷) و دارمی (۴۳۵). و دیگران. قال فی "المجمع الزوائد" ۱/۱۷۴: «رواه أحمد و أبویعلی و البزار، و فیه مجالد بن سعید، ضعفه أحمد و یحیی بن سعید وغیرهما» اه. و صححه العجلونی فی "کشف الخفا" ۱/۴۲۲ (۱۱۱۹) عند الکلام علی حدیث: «حَدَّثوا عن بنی إسرائیل ولا حَرَج». [۱۳۰] مسلم (۱۵۳).