مقدّمه
إنَّ الحمد لله نحمده ونستعینه ونستهدیه، ونؤمن به ونتوكل علیه، ونشهد أن لا إله إلا الله، ونشهد أن محمداً عبده ورسوله، وبعد:
امّا بعد: در واقع، گناهان از قوی ترین انگیزه هایی هستند که بلاها را بهسوی انسان میکشند و خارهای رنج و قضای بد و توأم با آن سرزنش دشنمنان را به ارمغان میآورند و این دلیلی قاطع بر از بین رفتن نعمت هاست و رسیدن رنجها و آلام از جانب باری تعالی هم چنان که میفرماید:
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ٤١﴾ [الروم: ۴۱].
«به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند باشد که بازگردند»
برای مسلمان خردمند، جای هیچ گمانی باقی نخواهد ماند که در پسِ هر بلا و مصیبتی که نازل میشود گناهی قرار دارد؛یعنی هر بلایی ثمره و نتیجهی گناهانی است که بندگان انجام دادهاند.الله تعالی میفرماید:
﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِكُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَا﴾ [الإسراء: ۷].
«اگر نیکی کنید به خود کنید و اگر بدی کنید باز به خودتان بدی میکنید»
نتیجه میگیریم، بسیاری از کارها و مسائلی که مردم از آن بـا بیتوجّهی میگذرند و کم اهمیّت در نظرشان جلوه میکند سرانجام سبب هلاک و نابودیشان خواهد بود در حالی که از واقعیت امر بیخبرند.در حدیث صحیح پیامبرج میفرماید:
«ایّاکُم ومُحقَّراتُ الذُّنوبِ، فأنّهنَّ یَجتَمَعْنَ علی الرّجُل حَتّي یُهلِکنَهُ، وإِنَّ رسولَ الله ج ضَرَبَ لَهنَّ مثلاً: کَمَثلِ قَومٍ نَزَلُوا أرضَ فلاةٍ فَحضَرَ صنیعُ القومِ؛ فَجَعَلَ الرّجلُ یَنطلقُ فیجیء بالْـعودِ، وَالرَّجُلُ یَجِیءُ بِالعُودِ حَتَّی جَمَعُوا سَوَادًا فَأَجَّجُوا نَارًا وأنْضَجُوا ما قَذَفُوا فِیهَا» [۲]. «از گناهان کوچک بپرهیزید؛ زیرا کثرت انجام این گناهان و جمعِ آنها سبب هلاک صاحب آن میگردد. و در همین راستا رسول الله ج مثالی زدند و فرمودند: گناهان کوچک و سرانجام آنها مانند گروهی است که در بیابانی اتراق میکنند، بزرگ آن گروه، افرادی را مأمور میکند تا هیزم بیاورند هریک به سهم خوداندکی میآورد، سرانجام هیزم زیادی جمع میشود و آتش مهیب و عظیمی روشن می-کنند به گونهای که هر چه در آنانداخته شود خواهد سوخت».
بنگر- الله به من و شما رحم کند- چگونه این داستان و تمثیل نبوی بیان میکند چوبی خشک در صورت کثرت به آتشی سوزان بدل میشود و اینگونه گناهان کوچکی که انسان آنها را خوار میشمارد، اسباب ورود او را به جهنم فراهم خواهد ساخت - پناه بر الله- در مقابل، اعمال نیکی که فرد آنها را کوچک و ناچیز میانگارد، نزد الله تعالی بزرگ و هنگفت است.
رسول الله– ج- میفرماید: «اتّقوا النّارَ وَلَو بِشِقِّ تَمرةٍ، فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَبِکَلِمَةٍ طَیِّبَةٍ» [۳]. «خویشتن را از آتش دوزخ برهانید گرچه با دادن نصف دانهای خرما با شد و اگرممکن نشد سخنان خوب و نیکو بگویید».
در عصر ما آشوبها فراوانند و سخن و مباحثه درباب مسائل مهم بسیار است و بر مسلمان لازم است که در این میان حق را از ناحق باز شناسد.
امروزه کمتر مسلمانی است که از مباحثه و اختلاف در باب مسایل حلال و حرام در امان مانده باشد؛ بدون اینکه طرح این مسایل از منظر علم و دانش طرح گردد. حال آنکه قرآن آشکارا در این مورد سخن گفته و بر چنین افرادی بانگ بر آورده است:
﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ١١٦ مَتَٰعٞ قَلِيلٞ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ١١٧﴾ [النحل: ۱۱۶ – ۱۱۷].
«و به خاطر چیزی که بر زبان میرانید به دروغ نگویید این حلال است و آن حرام و در نتیجه بر الله، دروغ بندید، کسانی که بر الله دروغ میبندند رستگار نمیگردند. (تمام دنیا با توجه به آخرت) کالای کمی است و عذاب دردناکی (پس از پایان زندگی دنیوی) دارند».
الله تبارک و تعالی میفرماید:
﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا لِّيُضِلَّ ٱلنَّاسَ بِغَيۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾ [الأنعام: ۱۴۴].
«و چه کسی ظالم تر از فردی است که بر الله، دروغ بندد تا از روی جهل و نادانی مردم را گمراه سازد.خداوند هیچ وقت ستمکاران را به راه راست هدایت نخواهد نمود».
رسول الله- ج - میفرماید: «مَن کذَبَ عَلیَّ مُتَعَمِّداً فَلیَتَبوّاْ مَقعَدهُ مَن النّار» [۴]. «هرکس به دروغ سخنی از جانب من گوید، سر انجامش دوزخ است».
چون سستی و سهل انگاری بسیاری از مردم را مشاهده نمودم و اینکه در جهت جستجوی احکام صحیح اقدام نمیکنند، گرچه بر هر مسلمانی واجب است در مسایل بزرگ و کوچک از متخصصان و صاحبانِ آگاهی پرسش نماید، هم چنان که قرآن میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡۖ فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٤٣﴾ [النحل: ۴۳].
«ما پیش از تو نیز مردانی را روانه کردیم جز اینکه به آنها وحی فرستادیم پس از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید».
عطف به این موارد مناسب دیدم که به هر خانوادهی مسلمان، این مجموعه را اهدا نمایم که در بر گیرندهی مجموعهای از فتاوی اجتماعی با موضوعات مختلف است که ازجانب علمای بزرگوار ما صادر شدهاند؛ کسانی چون:
- جناب شیخ عبدالعزیز بن عبدالله باز (/).
- جناب شیخ محمد بن صالح العثیمین (/).
- جناب شیخ عبدالله ابن عبدالرحمان بن جبرین- (حفظه الله).
جناب شیخ صالح بن فوزان الفوزان (حفظه الله).
و فتاوای صادر شده از «لَجنة الدائمة» «هیأت فتوا» متشکل از علمای بزرگ عربستان موسوم به «هیئة کبار العلماء».
برای تحقق این مهم به جمع و تدوین رسالهها و فتاوائی که قبلاً آن را در کتاب جداگآنهای جمع کرده بودم، همّت گماشته و فتاوای دیگری در مسائل جدید و روزمره بدان افزودم و آن را «الفتاوی الشرعیّة فی المسائل العصریّة من فتاوی علماء البلد الحرام» نام گذاشتم که مجموعهای است از فتاوای برگزیده و ارزشمند در مسائل معاصر.
شیوهی کار:
۱- تکرار فتاوای برخی از علما در یک مسأله جهت تأکید بر آن حکم و نشان دادن وحدت نظر علما بر آن یا اینکه برخی از دیدگاهها در بر دارندهی اطلاعاتی مفید و ارزشمند بودند.
۲- تکرار یک فتوا در دو یا چند جای کتاب، به خاطر مناسبت یا نافع بودن آن.
۳- قرار دادن فتاوا با حکمهای متفاوت در یک مسأله در یک جایگاه که به جهت بالا بودن تفاوت و اختلاف یا ارتباط با همدیگر.
۴- تنظیم و ترتیب فتاوا در فصول مستقل تا مراجعه به آسانی صورت پذیرد.
۵- شماره گذاری آیات و نوشتن آنها با رسم الخط قرآنی.
۶- قرار دادن احادیث نبوی در بین گیومه («») تا از سخنانِ دیگر متمایز باشد.
۷- تخریج احادیث از منابع اصلی – اکثر- با عنایت به تعدیل الفاظ حدیث از تقدیم یا تأخیری که به وسیلهی مفتی صورت پذیرفته که ناشی از قرائت حفظی آن بوده است در غیر این صورت با نوشتن عباراتی چون: شبیه آن، به همان معنا و.. موارد را یادآوری نموده ام.
۸- عدم زیاده روی و مبالغهی بیمورد در باب اخراج احادیث؛ مگر در صورت نیاز.
۹- حرکت گذاری احادیث همراه با توضیح برخی از کلمات و مفرداتِ دشوار.
۱۰- اضافه نمودن عبارتهای زیر بعد از این اسامی: محمد (ج)، انبیا یا فرشتگان (÷)، بعد از نام صحابی (س).
۱۱- ارجاع فتاوای بزرگان و علما به منابعی که موضوع را از آن أخذ کرده ام.
مثال: در ذیلِ فتاوای شیخ ابن عثیمین و ابن جبرین اینگونه آمده است: «فتوی علیها توقیعه» یا عبارت «مِن قولِه و املائه» یعنی فتوایی که امضا شده یا سخنی که املا و تقریر وی است و چندی دیگر و همهی این پاسخهای شرعی، پاسخ پرسش هایی است مخصوص که این جانب از آن بزرگواران نموده ـ با سپاس و تشکری که از آن دو بزرگوار دارم ـ جواب و تـوجیه آن را دریافت کرده ام و اصل آن سؤالات نزد این جانب محفوظ است.
۱۲- اعتماد و استحکام بخشی به فتاوای علما با ارجاع فتاوی به مصادر اصلی.
۱۳- دخل و تصرّف در برخی از سؤالها به خاطر دوری از طولانی شدن و رسیدن به مقصودِ اصلی.
۱۴- سعی نمودم تا جایی که ممکن بود عناوینِ فتاوی با مضمون آن هماهنگ باشد، لذا به تعدیل و تفسیر بسیاری از عناوین سؤالها اقدام نمودم، در حالی که در مراجع ذی ربط چنین التزامی رعایت نشده بود.
۱۵- رعایت علایم نگارشی؛ چون: «نقطه، ویرگول، نقطه ویرگول، علامت سؤال و تعجّب و..». بهاندازهی توان تا به مفهوم اصلی کمک نماید.
۱۶- در پایان، دو نوع فهرست ارائه نمودم؛ فهرستِ موضوعات و دیگری فهرست مآخذ و منابع.
۱۷- سعی وافر و همِّ کامل برآن بود که این کتاب به شکلی آراسته و زیبا عرضه گردد و همراه با آن از حیث مفهوم نیز نافع باشد ـ إن شاء الله ـ.
حال، لطف و کرمِ پروردگار را برخود و شما یادآورخواهم شد که بر ما منّت نهاد؛ یعنی ما را علم آموخت و رهنمون ساخت و این نعمتی است بس بزرگ.
رسول الله - ج - میفرماید: «اِنَّ اللهَ لا یَقبضُ العِلمَ اِنتراعاً ینتزِعَه مِن الْـعِبادِ ولکنْ یَقبضُ العِلمَ بقَبضِ العلماءِ حتّی اذا لَم یُبْقِ عالِماً إتّخِذ الناسُ رؤوساً جُهالاً فَسُئلوا فأفتوا بغیرِ علمٍ فَضَلّوا وَأَضَلُّوا» [۵]. «بدرستی که خداوند علم را از قلوب مردم بر نخواهد گرفت، بلکه آن را با نبود دانشمندان باز پس میگیرد، به گونهی که دانشمندی شایسته باقی نخواهد ماند. آنگاه مردم بزرگان نادان و جاهل را به رهبری خواهند گرفت و آنان نیز بیعلم وآگاهی فتوا میدهند و با فتاوی غلط خود و دیگران را گمراه میکنند».
از رسول الله - ج - در باب فضل و بزرگی عُلما روایت شده است:
«اِنّ مثلَ العلماءِ فی الأرضِ کَمَثل النّجوم فی السَّماءِ یُهتَدی بها فی الظُّلماتِ البرِّ والْـبحر فإذا إنطمَسَتِ النّجُومُ أوشك اَن تَضلَّ الهُداةُ» [۶].
بدرستی که علما و دانشمندان، در جهان مانند ستارگان آسمانند که مردم از آنها در خشکی و دریا راهنمایی میگیرند و هرگاه ستارگان از بین رفتند احتمال میرود که مردم به بیراهه روند و به مثابه آن با از بین رفتن علما، جامعه نیز به گمراهی گراید.
[در پایان] از درگاه الله تعالی، خواستارم این مجموعه را در پیشگاه خود عملی خالصانه محسوب بدارد و ما و شما را به آنچه دوست میدارد و میپسندد هدایت کند و راه حق را به ما بنمایاند و پیروی از آن را نصیب ما گرداند و این توفیق را ارزانی فرماید تا از باطل دوری ورزیم.
و سخن پایانی ما این است؛سپاس و ستایش الله تعالی را که پروردگار جهانیان است و صلوات الله بر پیامبر ما محمّد و بر اهل بیت و اصحابش.
د. خالد بن عبدالرحمان الجریسی
[۲] مسند امام احمد (۱/۴۰۲) طبرانی در«الکبیر»۱۰/۲۱۲ (۱۰۵۰۰) آورده است که حدیث صحیح است، همچنین نگاه:«مجمع الزوائد» هیثمی (۱۰/۱۸۹). [۳] بخاری، (۶۵۴۰)و مسلم (۱۰۶). [۴] بخاری (۱۰۷). [۵] بخاری (۱۰۰). [۶] مسند امام احمد (۳/۱۵۷) . قال الهیثمی فی «المجمع» ۱/۱۲۱: «و فیه رشد بن سعد واختلف فی الاحتجاج به، وأبو حفص صاحب أنس مجهول».