ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۳۲): ازدواج نبی اکرم ج با خدیجه و فضیلت خدیجهل

باب (۳۲): ازدواج نبی اکرم ج با خدیجه و فضیلت خدیجهل

۱۵۵۵- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: مَا غِرْتُ عَلَى أَحَدٍ مِنْ نِسَاءِ النَّبِيِّ ج مَا غِرْتُ عَلَى خَدِيجَةَ، وَمَا رَأَيْتُهَا، وَلَكِنْ كَانَ النَّبِيُّ ج يُكْثِرُ ذِكْرَهَا، وَرُبَّمَا ذَبَحَ الشَّاةَ، ثُمَّ يُقَطِّعُهَا أَعْضَاءً، ثُمَّ يَبْعَثُهَا فِي صَدَائِقِ خَدِيجَةَ، فَرُبَّمَا قُلْتُ لَهُ: كَأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ فِي الدُّنْيَا امْرَأَةٌ إِلا خَدِيجَةُ، فَيَقُولُ: «إِنَّهَا كَانَتْ وَكَانَتْ، وَكَانَ لِي مِنْهَا وَلَدٌ»».(بخارى: ۳۸۱۸)

ترجمه: «عایشه رضی‏الله‏عنها می‌گوید: بر هیچ یک از همسران نبی اكرم جبه اندازه خدیجه، رشک نبردم. او را ندیده بودم ولی رسول اكرم جبه كثرت از او یاد می‌كرد و چه بسا كه گوسفندی را ذبح می‌نمود، آنرا قطعه قطعه می‌كرد و برای دوستان خدیجه می‌فرستاد. گاهی به آنحضرت جمی‌گفتم: گویا در دنیا زنی بجز خدیجه، وجود نداشته است. رسول خدا جمی‌فرمود: «فضایل زیادی داشت و من از او، ‌فرزند دارم».

۱۵۵۶- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: أَتَى جِبْرِيلُ النَّبِيَّ ج، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْ، مَعَهَا إِنَاءٌ فِيهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ، فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلامَ مِنْ رَبِّهَا وَمِنِّي، وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لا صَخَبَ فِيهِ وَلا نَصَبَ».(بخارى: ۳۸۲۰)

ترجمه: «ابوهریره سمی‌گوید: جبریل نزد نبی اكرم جآمد و گفت: او خدیجه است كه با ظرفی از خورش یا غذا و یا آب می‌آید. پس هنگامی كه نزد تو آمد، از طرف پرودگارش و از طرف من به او سلام برسان و او را به خانه‌ای در بهشت بشارت بده كه از مروارید میان تهی، ساخته شده است و هیچگونه خستگی و سر و صدایی در آن، وجود ندارد».

۱۵۵۷- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: اسْتَأْذَنَتْ هَالَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ ـ أُخْتُ خَدِيجَةَ ـ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج فَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِيجَةَ، فَارْتَاعَ لِذَلِكَ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ هَالَةَ». قَالَتْ: فَغِرْتُ، فَقُلْتُ: مَا تَذْكُرُ مِنْ عَجُوزٍ مِنْ عَجَائِزِ قُرَيْشٍ حَمْرَاءِ الشِّدْقَيْنِ، هَلَكَتْ فِي الدَّهْرِ، قَدْ أَبْدَلَكَ اللَّهُ خَيْرًا مِنْهَا».(بخاری: ۳۸۲۱)

ترجمه: «عایشه لمی‌گوید: هاله دختر خویلد؛ خواهر خدیجه ل؛ از رسول الله جاجازه ورود خواست. آنحضرت جچون از شنیدن صدای او به یاد اجازه خواستن خدیجه لافتاد، ‌تكان خورد و فرمود: «بار الها! هاله است». عایشه می‌گوید: از شنیدن این جمله، رشک بردم و گفتم: چرا از پیر زنی قریشی كه سرخی لثه‌هایش آشكار بود (دندان نداشت) و مدتها است كه از دنیا رفته است این همه یاد می‌كنی در حالی كه خداوند، زنان بهتری از او به شما عنایت فرموده است».