باب (۲): کراهیت زن نگرفتن و اخته کردن
۱۸۰۷- «عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ س قَالَ: لَقَدْ رَدَّ النَّبِيُّ ج عَلَى عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ التَّبَتُّلَ، وَلَوْ أَجَازَ لَهُ التَّبَتُّلَ لاخْتَصَيْنَا».(بخارى: ۵۰۷۴)
ترجمه: «سعد بن ابی وقاص سمیگوید: نبی اكرم جازدواج نكردن عثمان بن مظعون را بخاطر اینكه خدا را عبادت كند، نپذیرفت. و اگر به اوچنین اجازهای میداد، ما خود را اخته میكردیم».
۱۸۰۸- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي رَجُلٌ شَابٌّ، وَأَنَا أَخَافُ عَلَى نَفْسِي الْعَنَتَ، وَلا أَجِدُ مَا أَتَزَوَّجُ بِهِ النِّسَاءَ، فَسَكَتَ عَنِّي، ثُمَّ قُلْتُ مِثْلَ ذَلِكَ، فَسَكَتَ عَنِّي، ثُمَّ قُلْتُ مِثْلَ ذَلِكَ، فَسَكَتَ عَنِّي، ثُمَّ قُلْتُ مِثْلَ ذَلِكَ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «يَا أَبَا هُرَيْرَةَ، جَفَّ الْقَلَمُ بِمَا أَنْتَ لاقٍ فَاخْتَصِ عَلَى ذَلِكَ أَوْ ذَرْ»».(بخارى: ۵۰۷۶)
ترجمه: «ابوهریره سمیگوید: گفتم: ای رسول خدا! من مردی جوان هستم و میترسم كه مرتكب گناه شوم و سرمایهای هم ندارم كه ازدواج كنم؟ آنحضرت جسكوت كرد و به من جوابی نداد. دوباره، سخنانم را تكرار كردم. باز هم رسول خدا جسكوت كرد و جوابی نداد. بار دیگر سخنانم را تكرار كردم. باز هم پیامبر اكرم جسكوت نمود و به من جوابی نداد. برای چهارمین بار، سخنانم را تكرار كردم. آنگاه نبی اكرم جفرمود: «ای ابوهریره! سرنوشتات قلم خورده و دواتش، خشک شده است خواه اخته كنی یا نكنی»».
(این جمله در واقع تهدیدی است برای ابوهریره. و اخته كردن چنانكه شرح آن گذشت، ممنوع است).