باب (۵۴): باز کردن درب و پنجره به مسجد
۲۹۰- «عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ س قَالَ: خَطَبَ النَّبِيُّ ج فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ خَيَّرَ عَبْدًا بَيْنَ الدُّنْيَا وَبَيْنَ مَا عِنْدَهُ فَاخْتَارَ مَا عِنْدَ اللَّهِ». فَبَكَى أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ س. فَقُلْتُ فِي نَفْسِي: مَا يُبْكِي هَذَا الشَّيْخَ؟ إِنْ يَكُنِ اللَّهُ خَيَّرَ عَبْدًا بَيْنَ الدُّنْيَا وَبَيْنَ مَا عِنْدَهُ، فَاخْتَارَ مَا عِنْدَ اللَّهِ، فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج هُوَ الْعَبْدَ، وَكَانَ أَبُو بَكْرٍ أَعْلَمَنَا، قَالَ: «يَا أَبَا بَكْرٍ لا تَبْكِ، إِنَّ أَمَنَّ النَّاسِ عَلَيَّ فِي صُحْبَتِهِ وَمَالِهِ أَبُو بَكْرٍ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِيلا مِنْ أُمَّتِي لاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ، وَلَكِنْ أُخُوَّةُ الإسْلامِ وَمَوَدَّتُهُ، لا يَبْقَيَنَّ فِي الْمَسْجِدِ بَابٌ إِلا سُدَّ، إِلا بَابُ أَبِي بَكْرٍ»».(بخارى:۴۶۶)
ترجمه: «از ابوسعید خدری سروایت است كه رسول الله جضمن ایراد خطبه، فرمود: «خداوند به بندهای اختیار داد تا از میان دنیا و آخرت، یكی را انتخاب نماید. آن بنده، آخرت را انتخاب نمود». ابوبكرسپس از شنیدن این سخن، به گریه افتاد. راوی میگوید: با خود گفتم: چرا ابوبكر با شنیدن این سخن، به گریه افتاد؟! بعد دانستم كه آن بنده، رسول الله جمیباشد و چون ابوبكرساز همه ما داناتر بود، زودتر مطلب را دریافت. پیامبر جخطاب به ابوبكر فرمود: «ای ابوبكر! گریه نكن». سپس افزود: همانا ابوبكر بیشتر از همه مردم، با مال و جانش بر من منت نهاده است و اگر من از میان امتم، كسی را بعنوان دوست صمیمی، انتخاب میكردم، حتما ابوبكر را انتخاب میكردم. اما دوستی و اخوت اسلامی، كافی است». آنحضرت جدر پایان، فرمود: «تمام درهایی را كه به مسجد باز شدهاند، ببندید جز دروازه خانه ابوبكرسرا»».
۲۹۱- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِي مَرَضِهِ الَّذِي مَاتَ فِيهِ، عَاصِباً رَأْسَهُ بِخِرْقَةٍ، فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثنَى عَلَيْهِ، ثمَّ قَالَ: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ أَمَنَّ عَلَيَّ فِي نَفْسِهِ وَمَالِهِ مِنْ أَبِي بكْرِ بْنِ أَبِي قُحَافَةَ، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا مِنَ النَّاسِ خَلِيلا لاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِيلاً، وَلَكِنْ خُلَّةُ الإِسْلامِ أَفْضَلُ، سُدُّوا عَنِّي كُلَّ خَوْخَةٍ فِي هَذَا الْمَسْجِدِ غَيْرَ خَوْخَةِ أَبِي بَكْرٍ»».(بخارى:۴۶۷)
ترجمه: «ابن عباس بمیگوید: رسول الله جدر بیماری وفات، در حالی كه پارچهای به سرش بسته بود، وارد مسجد شد و بر منبر نشست. و پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: «ای مردم! همانا ابوبكر بیشتر از همه مردم، با مال و جانش بر من منت نهاده است و اگر من از میان شما، كسی را بعنوان دوست خالص، انتخاب میكردم، حتماً ابوبكر سرا برمی گزیدم. اما دوستی اسلامی از هر گونه دوستی دیگر، بهتر است». و افزود: «همه دریچههایی را كه به مسجد باز میشود، ببندید جز دریچه خانه ابوبكرسرا»».