باب (۲۲): عدم اظهار غم و اندوه، هنگام مصیبت
۶۵۵- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س قال: مَاتَ ابْنٌ لأَبِي طَلْحَةَ س وَأَبُو طَلْحَةَ خَارِجٌ فَلَمَّا رَأَتِ امْرَأَتُهُ أَنَّهُ قَدْ مَاتَ، هَيَّأَتْ شَيْئًا، وَنَحَّتْهُ فِي جَانِبِ الْبَيْتِ، فَلَمَّا جَاءَ أَبُو طَلْحَةَ قَالَ: كَيْفَ الْغُلامُ؟ قَالَتْ: قَدْ هَدَأَتْ نَفْسُهُ، وَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ قَدِ اسْتَرَاحَ، وَظَنَّ أَبُو طَلْحَةَ أَنَّهَا صَادِقَةٌ. قَالَ: فَبَاتَ. فَلَمَّا أَصْبَحَ اغْتَسَلَ، فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ أَعْلَمَتْهُ أَنَّهُ قَدْ مَاتَ، فَصَلَّى مَعَ النَّبِيِّ ج، ثمَّ أَخْبَرَ النَّبِيَّ ج بِمَا كَانَ مِنْهُمَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُبَارِكَ لَكُمَا فِي لَيْلَتِكُمَا». قَالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ: فَرَأَيْتُ لَهُمَا تِسْعَةَ أَوْلادٍ، كُلُّهُمْ قَدْ قَرَأَ الْقُرْآنَ»».(بخارى: ۱۳۰۱)
ترجمه: «انس بن مالک سمیگوید: یكی از پسران ابوطلحه در غیاب وی، فوت كرد. همسرش وقتی دید فرزندش فوت كرده است، او را غسل داد و كفن كرد و در گوشه خانه گذاشت. هنگامی كه ابوطلحه آمد، پرسید: حال بچه چطور است؟ همسرش گفت: آرام گرفته است. و امیدوارم كه راحت شده باشد. ابوطلحه خیال كرد كه همسرش راست میگوید و شب را خوابید. صبح غسل نمود و هنگامی كه میخواست از خانه بیرون رود، همسرش گفت: بچه فوت كرده است. ابوطلحه رفت، نماز صبح را با رسول الله جخواند و ماجرا را برای آنحضرت جبازگو كرد. رسول الله جفرمود: «خداوند در شب گذشته شما، بركت دهد». راوی میگوید: یكی از انصار مدینه، گفت: بعد از آن، ابوطلحه، صاحب نُه فرزند گردید كه همه قاری قرآن شدند».