باب (۳۷): کسی که تشهد اول را واجب نمیداند
۴۶۴- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ ابْنِ بُحَيْنَةَ س وَهُوَ مِنْ أَزْدِ شَنُوءَةَ، وَهُوَ حَلِيفٌ لِبَنِي عَبْدِمَنَافٍ، وَكَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ ج: أَنَّ النَّبِيَّ ج صَلَّى بِهِمُ الظَّهْرَ، فَقَامَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الأُولَيَيْنِ، لَمْ يَجْلِسْ، فَقَامَ النَّاسُ مَعَهُ حَتَّى إِذَا قَضَى الصَّلاةَ، وَانْتَظَرَ النَّاسُ تَسْلِيمَهُ، كَبَّرَ وَهُوَ جَالِسٌ، فَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ، ثُمَّ سَلَّمَ».(بخارى:۸۲۹)
ترجمه: «عبد الله ابن بحینه س؛ صحابی جلیل القدر رسول الله ج؛ كه از قبیله ازد شنوءه و از هم پیمانان عبد مناف بود، میگوید: روزی، همراه رسول خدا جنماز ظهر را میخواندیم. آنحضرتجدر پایان ركعت اول، فراموش كرد كه بنشیند. مردم نیز با آنحضرت جبلند شدند. وقتی نماز به پایان رسید و مردم منتظر سلام گفتن رسول الله جبودند، آنحضرت جدر حالی كه نشسته بود، تكبیر گفت و به سجده رفت و قبل از سلام، دو سجده بجای آورد و سپس، سلام گفت».