ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۶): سخن گفتن خداوند متعال در روز قیامت با پیامبران و دیگران

باب (۶): سخن گفتن خداوند متعال در روز قیامت با پیامبران و دیگران

۲۲۰۳- «عَنْ أَنَسٍ سقَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ ج يَقُولُ: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ، شُفِّعْتُ، فَقُلْتُ: يَا رَبِّ أَدْخِلِ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ خَرْدَلَةٌ، فَيَدْخُلُونَ. ثُمَّ أَقُولُ أَدْخِلِ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ أَدْنَى شَيْءٍ». فَقَالَ أَنَسٌ: كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَصَابِعِ رَسُولِ اللَّهِ ج».(بخارى: ۷۵۰۹)

ترجمه: «انس سمی‌گوید: شنیدم که نبی اکرم جمی‌فرمود: «روز قیامت، شفاعت من پذیرفته می‌شود. لذا من می‌گویم: پروردگارا! هرکس، در دل‌اش به اندازه یک دانه اسپند، ایمان وجود دارد، او را وارد بهشت گردان. پس آنان وارد بهشت می‌شوند. سپس می‌گویم: هركس كه در قلبش ذره‌ای ایمان وجود دارد، او را نیز وارد بهشت گردان». انس سمی‌گوید: گویا هم اكنون انگشتان رسول خدا جرا می‌بینم (که به آن ذره كوچک اشاره می‌نماید)».

۲۲۰۴- «وَعَنْهُ سذَكَرَ حَدِيثَ الشَّفَاعَةِ وَقَدْ تَقَدَّمَ مُطَوَّلاً مِنْ رِوَايَةِ أَبِيْ هُرَيْرَةَ س وَزَادَ هُنَا فِيْ آخِرِهِ: «فَيَأْتُونَ عِيسَى فَيَقُولُ: لَسْتُ لَهَا وَلَكِنْ عَلَيْكُمْ بِمُحَمَّدٍ ج فَيَأْتُونِي، فَأَقُولُ: أَنَا لَهَا، فَأَسْتَأْذِنُ عَلَى رَبِّي، فَيُؤْذَنُ لِي، وَيُلْهِمُنِي مَحَامِدَ أَحْمَدُهُ بِهَا لاَ تَحْضُرُنِي الآنَ، فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ الْمَحَامِدِ، وَأَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا. فَيَقُولُ: يَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، أُمَّتِي أُمَّتِي. فَيَقُولُ: انْطَلِقْ، فَأَخْرِجْ مِنْهَا مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ شَعِيرَةٍ مِنْ إِيمَانٍ. فَأَنْطَلِقُ، فَأَفْعَلُ، ثُمَّ أَعُودُ، فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ الْمَحَامِدِ، ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا. فَيُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، أُمَّتِي أُمَّتِي. فَيَقُولُ: انْطَلِقْ فَأَخْرِجْ مِنْهَا مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ أَوْ خَرْدَلَةٍ مِنْ إِيمَانٍ، فَأَخْرِجْهُ. فَأَنْطَلِقُ فَأَفْعَلُ. ثُمَّ أَعُودُ فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ الْمَحَامِدِ. ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا. فَيَقُولُ: يَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ لَكَ، وَسَلْ تُعْطَ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، أُمَّتِي أُمَّتِي. فَيَقُولُ: انْطَلِقْ فَأَخْرِجْ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ أَدْنَى أَدْنَى أَدْنَى مِثْقَالِ حَبَّةِ خَرْدَلٍ مِنْ إِيمَانٍ، فَأَخْرِجْهُ مِنَ النَّارِ. فَأَنْطَلِقُ فَأَفْعَلُ»».(بخارى: ۷۵۱۰)

‌ ترجمه: «انس سحدیث شفاعت را که به روایت ابوهریره سبطور مفصل در شماره (۱۷۲۵) بیان شد، ذکر کرد و در پایان آن، افزود: پیامبر خدا جفرمود: آنگاه مردم نزد عیسی ÷می‌روند. او می‌گوید: این، كار من نیست. شما نزد محمد جبروید. سپس مردم نزد من می‌آیند. من می‌گویم: این، کار من است. آنگاه از پروردگارم اجازه می‌خواهم. پس به من اجازه داده می‌شود و خداوند ثناهایی را که اكنون به خاطر ندارم، به من الهام می‌کند. من او را با همان ثناها مورد ستایش قرار می‌دهم و به سجده می‌افتم. آنگاه خداوند متعال می‌فرماید: ای محمد! سرت را بلند کن و بگو. زیرا سخن ات شنیده می‌شود. و بخواه كه به تو عنایت می‌شود. و شفاعت کن كه شفاعت ات پذیرفته می‌شود. من می‌گویم: پرور دگارم! امتم، امتم. خداوند می‌فرماید: برو و هر کس را که در قلب‌اش به اندازه یک دانه جو، ایمان وجود دارد، از آتش بیرون بیاور. من می‌روم و این کار را انجام می‌دهم. سپس بر می‌گردم و دوباره او را با همین ثناها مورد ستایش قرار می‌دهم و به سجده می‌افتم.آنگاه خداوند می‌فرماید: ای محمد! سرت را بلند کن و بگو. زیرا سخن ات شنیده می‌شود. و بخواه كه به تو عنایت می‌شود. و شفاعت کن كه شفاعت ات پذیرفته می‌شود. من دوباره می‌گویم: پرور دگارم! امتم، امتم. خداوند می‌فرماید: برو و هر کس را که در قلب‌اش به اندازه‌ی ذره‌ای یا دانه اسپندی، ایمان وجود دارد، از آتش بیرون بیاور. من می‌روم و این کار را انجام می‌دهم. سپس برای سومین بار بر می‌گردم و با همین ثناها او را مورد ستایش، قرار می‌دهم و به سجده می‌افتم. خداوند می‌فرماید: ای محمد! سرت را بلند کن و بگو. زیرا سخن ات شنیده می‌شود. و بخواه كه به تو عنایت می‌شود. و شفاعت کن كه شفاعت ات پذیرفته می‌شود. پس من می‌گویم: پروردگارا! امتم، امتم. خداوند می‌فرماید: برو و هرکس را که در قلبش به انداره کوچکترین ذره دانه اسپند، ایمان وجود دارد، از آتش بیرون بیاور. من می‌روم و این کار را انجام می‌دهم»».

۲۲۰۵- «وَفِيْ رِوَايَةٍ عَنْهُ: «ثُمَّ أَعُودُ الرَّابِعَةَ، فَأَحْمَدُهُ بِتِلْكَ الْمَحَامِدِ، ثُمَّ أَخِرُّ لَهُ سَاجِدًا. فَيُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ، ارْفَعْ رَأْسَكَ، وَقُلْ يُسْمَعْ، وَسَلْ تُعْطَهْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ. فَأَقُولُ: يَا رَبِّ، ائذَنْ لِي فِيمَنْ قَالَ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ. فَيَقُولُ: وَعِزَّتِي وَجَلالِي، وَكِبْرِيَائي وَعَظَمَتِي، لأُخْرِجَنَّ مِنْهَا مَنْ قَالَ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ»».

ترجمه: «و در روایتی دیگر از انس سآمده است که رسول الله جفرمود: «سپس برای چهارمین بار بر می‌گردم و خداوند را با همین ثناها مورد ستایش قرار می‌دهم و برایش به سجده می‌افتم. آنگاه به من گفته می‌شود: ای محمد! سرت را بلند کن. بگو، سخن ات شنیده می‌شود. سؤال کن. به تو عنایت می‌شود و شفاعت کن که شفاعت تو پذیرفته می‌شود. من می‌گویم: پروردگارم! درباره کسانی که لا اله الا الله گفته‌اند، به من اجازه‌ی شفا عت بده. می‌فرماید: به عزت و جلال و بزرگی و عظمت ام سو گند که هر کس، لا اله الا الله گفته است، او را از آتش بیرون خواهم كرد»».