باب (۲۸): کسی که دوست ندارد به اصل و نسبش، دشنام دهند
۱۴۵۵- «عَنْ عَائشَةَ ل قَالَتْ: اسْتَأْذَنَ حَسَّانُ النَّبِيَّ ج فِي هِجَاءِ الْمُشْرِكِينَ قَالَ: «كَيْفَ بِنَسَبِي»؟ فَقَالَ: حَسَّانُ لأسُلَّنَّكَ مِنْهُمْ كَمَا تُسَلُّ الشَّعَرَةُ مِنَ الْعَجِينِ».(بخارى: ۳۵۳۱)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: حسان بن ثابت س(شاعر نبی اكرم ج) از آنحضرت جاجازه خواست كه مشركین را هجو كند. رسول خدا جفرمود: «نسب مرا چكار میكنی»؟ حسان گفت: تو را از آنها طوری جدا میكنم كه مو را از خمیر جدا میكنند».