باب (۴۲): تهیۀ آب آشامیدنی برای حجاج
۸۱۶- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: اسْتَأْذَنَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ س رَسُولَ اللَّهِ ج أَنْ يَبِيتَ بِمَكَّةَ، لَيَالِيَ مِنًى، مِنْ أَجْلِ سِقَايَتِهِ، فَأَذِنَ لَهُ».(بخارى:۱۶۳۴)
ترجمه: «ابن عمر بمیگوید: عباس بن عبدالمطلب ساز رسول الله جاجازه خواست تا شبهایی را كه حجاج در منا میگذرانند، برای تهیه آب آشامیدنی آنها در مكه بماند. رسول الله جنیز به او اجازه داد».
۸۱۷- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج جَاءَ إِلَى السِّقَايَةِ فَاسْتَسْقَى، فَقَالَ الْعَبَّاسُ: يَا فَضْلُ، اذْهَبْ إِلَى أُمِّكَ، فَأْتِ رَسُولَ اللَّهِ ج بِشَرَابٍ مِنْ عِنْدِهَا. فَقَالَ: «اسْقِنِي» قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّهُمْ يَجْعَلُونَ أَيْدِيَهُمْ فِيهِ، قَالَ: «اسْقِنِي». فَشَرِبَ مِنْهُ، ثُمَّ أَتَى زَمْزَمَ، وَهُمْ يَسْقُونَ وَيَعْمَلُونَ فِيهَا، فَقَالَ: «اعْمَلُوا فَإِنَّكُمْ عَلَى عَمَلٍ صَالِحٍ». ثُمَّ قَالَ: «لَوْلا أَنْ تُغْلَبُوا لَنَزَلْتُ حَتَّى أَضَعَ الْحَبْلَ عَلَى هَذِهِ». يَعْنِي عَاتِقَهُ وَأَشَارَ إِلَى عَاتِقِهِ». (بخارى: ۱۶۳۵)
ترجمه: «عبد الله بن عباس بمیگوید: رسول الله جبه سقایه (جایی كه به حجاج آب میدادند)، رفت و آب خواست. عباس سبه پسرش؛ فضل؛ گفت: پیش مادرت برو و برای رسول الله جاز نزد او، آب بیاور. رسول الله جفرمود: «از همین آب، به من بده» عباس سگفت: ای رسول خدا! مردم دستهایشان را در این آب، میزنند. رسول الله جفرمود: « از همین آب بده». سرانجام، رسول الله جاز همان آب، نوشید. سپس، كنار چاه زمزم رفت. درآنجا مردم آب میدادند و خدمت میكردند. رسول الله جفرمود: «كار كنید زیرا شما كار نیک، انجام میدهید». سپس، فرمود: «اگر شما دچار زحمت نمیشدید، (با دیدن كار من، همه به آن روی نمیآوردید) وارد چاه میشدم و ریسمان آنرا اینجا میانداختم» و به سوی شانهاش اشاره كرد».
۸۱۸- «وَعَنْهُ فِيْ رِوَايَةٍ قَالَ: سَقَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج مِنْ زَمْزَمَ، فَشَرِبَ وَهُوَ قَائِمٌ. وَفِيْ رِوَايَةٍ عَنْهُ: أَنَّهُ مَاكَانَ يَوْمَئِذٍ إِلاَّ عَلَى بَعِيرٍ». (بخارى: ۱۳۶۷)
ترجمه: «و در روایتی، ابن عباس بمیگوید: من به رسول الله جآب زمزم دادم. آنحضرت جایستاده آب نوشید. و همچنین در روایتی از ابن عباس بآمده است كه: رسول الله جآنروز، فقط سوار بر شتر بود».