باب(۵۰): وقوف در عرفات
۸۲۵- «عَنْ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ س قَالَ: أَضْلَلْتُ بَعِيرًا لِي، فَذَهَبْتُ أَطْلُبُهُ يَوْمَ عَرَفَةَ، فَرَأَيْتُ النَّبِيَّ ج وَاقِفًا بِعَرَفَةَ، فَقُلْتُ: هَذَا وَاللَّهِ مِنَ الْحُمْسِ، فَمَا شَأْنُهُ هَا هُنَا». (بخارى:۱۶۶۴)
ترجمه: «جبیر بن مطعم سمیگوید: شترم، گم شد. روز عرفه، برای یافتن آن، بیرون رفتم. رسول الله جرا در عرفات، در حال وقوف، دیدم. گفتم: بخدا سوگند! این مرد، از قریش است. اینجا چه كار میكند؟! (چون قریش جاهلیت، در زمان حج، از حرم، بیرون نمیرفتند)».