باب(۱۶): نماز خواندن بر حصیر
۲۴۷- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س: أَنَّ جَدَّتَهُ مُلَيْكَةَ دَعَتْ رَسُولَ الله ج للِطَعَامٍ صَنَعَتْهُ لَهُ، فَأَكَلَ مِنْهُ، ثُمَّ قَالَ: «قُومُوا فَلأصَلِّى لَكُمْ» قَالَ أَنَسٌ: فَقُمْتُ إِلَى حَصِيرٍ لَنَا، قَدِ اسْوَدَّ مِنْ طُولِ مَا لُبِسَ، فَنَضَحْتُهُ بِمَاءٍ، فَقَامَ رَسُولُ الله ج وَصَفَفْتُ وَالْيَتِيمَ وَرَاءَهُ، وَالْعَجُوزُ مِنْ وَرَائِنَا، فَصَلَّى لَنَا رَسُولُ الله ج رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ انْصَرَفَ».(بخارى:۳۸۰)
ترجمه: «انس بن مالک سمیگوید: مادر بزرگم ؛ملیكه؛ رسول الله جرا به صرف غذایی كه برای ایشان جتهیه كرده بود، دعوت نمود. رسول الله جپس از صرف غذا، فرمود: «بلند شوید تا برای شما نماز بخوانم». انس سمیگوید: بلند شدم و بسوی یكی از حصیرهایمان كه از كثرت استعمال، سیاه شده بود، رفتم و مقداری آب روی آن، پاشیدم. رسول الله جروی آن ایستاد. من و كودكی یتیم، پشت سر آنحضرتجصف بستیم. و پیر زن، پشت سر ما ایستاد. رسول اكرم جدو ركعت نماز، برای ما خواند و تشریف برد».