باب (۵): اگر موکل راضی باشد، وکیل میتواند به کسی چیزی بدهد
۱۰۵۹- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: وَكَّلَنِي رَسُولُ اللَّهِ ج بِحِفْظِ زَكَاةِ رَمَضَانَ، فَأَتَانِي آتٍ فَجَعَلَ يَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ، فَأَخَذْتُهُ وَقُلْتُ: وَاللَّهِ لأَرْفَعَنَّكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: إِنِّي مُحْتَاجٌ، وَعَلَيَّ عِيَالٌ، وَلِي حَاجَةٌ شَدِيدَةٌ، قَالَ: فَخَلَّيْتُ عَنْهُ، فَأَصْبَحْتُ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «يَا أَبَا هُرَيْرَةَ مَا فَعَلَ أَسِيرُكَ الْبَارِحَةَ؟» قَالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ شَكَا حَاجَةً شَدِيدَةً وَعِيَالاً فَرَحِمْتُهُ، فَخَلَّيْتُ سَبِيلَهُ، قَالَ: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ كَذَبَكَ وَسَيَعُودُ» فَعَرَفْتُ أَنَّهُ سَيَعُودُ لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ج: «إِنَّهُ سَيَعُودُ» فَرَصَدْتُهُ، فَجَاءَ يَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ، فَأَخَذْتُهُ فَقُلْتُ: لأَرْفَعَنَّكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: دَعْنِي فَإِنِّي مُحْتَاجٌ، وَعَلَيَّ عِيَالٌ، لا أَعُودُ فَرَحِمْتُهُ، فَخَلَّيْتُ سَبِيلَهُ، فَأَصْبَحْتُ، فَقَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج: «يَا أَبَا هُرَيْرَةَ مَا فَعَلَ أَسِيرُكَ؟» قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ شَكَا حَاجَةً شَدِيدَةً وَعِيَالاً، فَرَحِمْتُهُ، فَخَلَّيْتُ سَبِيلَهُ، قَالَ: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ كَذَبَكَ، وَسَيَعُودُ» فَرَصَدْتُهُ الثَّالِثَةَ، فَجَاءَ يَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ، فَأَخَذْتُهُ فَقُلْتُ: لأَرْفَعَنَّكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ، وَهَذَا آخِرُ ثَلاثِ مَرَّاتٍ، أَنَّكَ تَزْعُمُ لا تَعُودُ ثُمَّ تَعُودُ، قَالَ: دَعْنِي أُعَلِّمْكَ كَلِمَاتٍ يَنْفَعُكَ اللَّهُ بِهَا، قُلْتُ: مَا هُوَ؟ قَالَ: إِذَا أَوَيْتَ إِلَى فِرَاشِكَ فَاقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾حَتَّى تَخْتِمَ الآيَةَ فَإِنَّكَ لَنْ يَزَالَ عَلَيْكَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلا يَقْرَبَنَّكَ شَيْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ، فَخَلَّيْتُ سَبِيلَهُ، فَأَصْبَحْتُ، فَقَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا فَعَلَ أَسِيرُكَ الْبَارِحَةَ؟» قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ زَعَمَ أَنَّهُ يُعَلِّمُنِي كَلِمَاتٍ يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهَا فَخَلَّيْتُ سَبِيلَهُ، قَالَ: «مَا هِيَ؟» قُلْتُ: قَالَ لِي: إِذَا أَوَيْتَ إِلَى فِرَاشِكَ فَاقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مِنْ أَوَّلِهَا حَتَّى تَخْتِمَ الآيَةَ ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ﴾ وَقَالَ لِي: لَنْ يَزَالَ عَلَيْكَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلا يَقْرَبَكَ شَيْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ، وَكَانُوا أَحْرَصَ شَيْءٍ عَلَى الْخَيْرِ فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ صَدَقَكَ وَهُوَ كَذُوبٌ، تَعْلَمُ مَنْ تُخَاطِبُ مُنْذُ ثَلاثِ لَيَالٍ يَا أَبَا هُرَيْرَةَ؟» قَالَ: لا قَالَ: «ذَاكَ شَيْطَانٌ»».(بخارى:۲۳۱۱)
ترجمه: «ابوهریره سمیگوید: رسول الله جحفاظت و نگهبانی زكات رمضان را به من سپرد. شخصی آمد و شروع به دزدیدن گندم، كرد. من او را دستگیر نمودم و گفتم: بخدا سوگند، تو را نزد رسول الله جخواهم برد. او گفت: من، فردی بسیار نیازمند و كثیر العیال هستم. و نفقه آنان، برعهده من است. ابوهریره سمیگوید: بعد از این آه و فریاد، او را رها كردم. صبح، رسول الله جاز من پرسید: «دیشب، زندانی ات، با تو چه كار كرد»؟ گفتم: یا رسول الله! او از نیاز شدید و كثرت فرزندان، شكایت میكرد. من بحال او ترحم نمودم او را رها كردم.
رسول الله جفرمود: «او به تو، دروغ گفته است. و دوباره، خواهد آمد». ابوهریره سمیگوید: چون رسول الله جفرموده بود: «دوباره، خواهد آمد»، به كمین او نشستم. او بار دیگر، آمد و به دزدیدن گندم، مشغول شد. من او را دستگیر كردم و گفتم: این بار، حتما تو را نزد رسول الله جخواهم برد. او گفت: مرا بگذار. زیرا من، فردی نیازمند و عیال وارم و مسئولیت آنها به عهده من است. دوباره نمیآیم. ابوهریره سمیگوید: من، دوباره بحال او ترحم نمودم و او را رها كردم. صبح، رسول الله جفرمود: «دیشب، زندانی ات، با تو چه كار كرد»؟ عرض كردم: ای رسول خدا! او از نیاز شدید وعیال وار بودن، مینالید. من هم به حال او ترحم نمودم و ا و را رها كردم. رسول الله جفرمود: «این را بدان كه او، به تو دروغ گفته است و دوباره، خواهد آمد». شب سوم نیز، به كمین او نشسته بودم كه آمد و شروع به برداشتن گندم، كرد. من او را دستگیر نمودم و گفتم: این بار، حتماً تو را نزد رسول الله جخواهم برد. سومین بار است كه قول میدهی، برنگردی اما دوباره برمی گردی. او گفت: مرا رها كن. كلماتی به تو خواهم آموخت كه خداوند، آنها را برایت مفید خواهد نمود. گفتم: آن كلمات، چه هستند؟ او گفت: اگر هنگام خوابیدن، آیت الكرسی را بخوانی، تمام شب، فرشتگان از تو حراست خواهند كرد و تا صبح، شیطان نزد تو نخواهد آمد. من او را رها كردم. صبح، رسول الله جپرسید: «دیشب، زندانی ات، با تو چه كار كرد»؟ عرض كردم: كلماتی را به من نشان داد كه به اعتقاد او، برایم مفید خواهند بود. لذا من او را رها كردم. رسول الله جفرمود: «آن كلمات، چه هستند»؟ عرض كردم: یا رسول الله! به من گفت: اگر هنگام خوابیدن، آیت الكرسی را بخوانی، فرشتگان تو را از شیطان، حفاظت خواهند كرد. ـ گفتنی است كه یاران رسولالله جبرای انجام اعمال نیک، علاقه فراوانی داشتند. ـ رسول الله جفرمود: «در عین حال كه شخصی بسیار دروغگو است، اما به تو راست گفته است». و خطاب به من، افزود: «هیچ میدانی كه در این سه شب، مخاطب تو چه كسی بوده است»؟ عرض كردم: خیر. رسول الله جفرمود: «شیطان بوده است»».