باب (۵): خُلع و چگونگی طلاق در آن، و این گفتۀ خداوند متعال که میفرماید: «جایز نیست آنچه را که به همسرانتان داده اید، پس بگیرید»
۱۸۵۶- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ امْرَأَةَ ثَابِتِ بْنِ قَيْسٍ أَتَتِ النَّبِيَّ ج فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، ثَابِتُ بْنُ قَيْسٍ مَا أَعْتِبُ عَلَيْهِ فِي خُلُقٍ وَلا دِينٍ، وَلَكِنِّي أَكْرَهُ الْكُفْرَ فِي الإِسْلامِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَتَرُدِّينَ عَلَيْهِ حَدِيقَتَهُ»؟ قَالَتْ: نَعَمْ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اقْبَلِ الْحَدِيقَةَ، وَطَلِّقْهَا تَطْلِيقَةً»».(بخارى: ۵۲۷۳)
ترجمه: «ابن عباس بمیگوید: همسر ثابت بن قیس نزد نبی اكرم جآمد و گفت: ای رسول خدا! از اخلاق و دیانت ثابت بن قیس گِلایه ندارم. ولی من مسلمانم و دوست ندارم كه ناسپاسی كنم. (نمی خواهم با او زندگی نمایم) رسول اللهجفرمود: «آیا باغاش را به او بر میگردانی»؟ گفت: بلی. آنحضرت جخطاب به ثابت بن قیس فرمود: «باغ را قبول كن و او را یک طلاق بده»».