باب (۲۱): کسی که هنگام مصیبت، بنشیند و اندوه از چهرهاش، نمایان باشد
۶۵۴- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: لَمَّا جَاءَ النَّبِيَّ ج قَتْلُ ابْنِ حَارِثةَ وَجَعْفَرٍ وَابْنِ رَوَاحَةَ، جَلَسَ يُعْرَفُ فِيهِ الْحُزْنُ، وَأَنَا أَنْظُرُ مِنْ صَائِرِ الْبَابِ ـ شَقِّ الْبَابِ ـ فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: إِنَّ نِسَاءَ جَعْفَرٍ، وَذَكَرَ بُكَاءَهُنَّ، فَأَمَرَهُ أَنْ يَنْهَاهُنَّ، فَذَهَبَ، ثمَّ أَتَاهُ الثانِيَةَ، فَأَخْبَرَهُ: أنَّهُنَّ لَمْ يُطِعْنَهُ، فَقَالَ: «انْهَهُنَّ». فَأَتَاهُ الثالِثةَ، قَالَ: وَاللَّهِ لَقَدْ غَلَبْنَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَزَعَمَتْ أَنَّهُ قَالَ: «فَاحْث فِي أَفْوَاهِهِنَّ التُّرَابَ»».(بخارى:۱۲۹۹)
ترجمه: «عایشه لمیفرماید: هنگامی كه خبر شهادت زید بن حارثه، جعفر بن ابی طالب وعبدالله بن رواحه به رسول الله جرسید، ایشان (در مسجد) نشست و آثار غم و اندوه، از چهرهاش، نمایان بود. عایشه لمیگوید: من از شكاف در، نگاه میكردم. شخصی نزد رسول الله جآمد و از گریه و فقان زنهای خانه جعفر س، خبر داد. رسول الله جبه او امر كرد تا آنها را از گریستن، باز دارد. آن شخص، رفت. اما دیری نگذشت كه دوباره آمد و گفت: آنان به حرف من گوش نمیكنند. رسول الله جبار دیگر، فرمود: «آنان را منع كن». آن شخص رفت و بار سوم برگشت و گفت: ای رسول خدا! آنان بر ما غلبه كردند. رسول الله جفرمود: «در دهنانشان خاک بریز»». (یعنی به هر صورت كه شده است آنان را از این كار، باز دار. فتح الباری).