باب (۱۲): شخصی که برای برادرانش، غذا تهیه میکند
۱۸۸۰- «عَنْ أَبِي مَسْعُودٍ الأَنْصَارِيِّ س قَالَ: كَانَ مِنَ الأَنْصَارِ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ: أَبُو شُعَيْبٍ وَكَانَ لَهُ غُلامٌ لَحَّامٌ. فَقَالَ: اصْنَعْ لِي طَعَامًا أَدْعُو رَسُولَ اللَّهِ ج خَامِسَ خَمْسَةٍ. فَدَعَا رَسُولَ اللَّهِ ج خَامِسَ خَمْسَةٍ. فَتَبِعَهُمْ رَجُلٌ فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «إِنَّكَ دَعَوْتَنَا خَامِسَ خَمْسَةٍ، وَهَذَا رَجُلٌ قَدْ تَبِعَنَا، فَإِنْ شِئْتَ أَذِنْتَ لَهُ، وَإِنْ شِئْتَ تَرَكْتَهُ». قَالَ: بَلْ أَذِنْتُ لَهُ».(بخارى: ۵۴۳۴)
ترجمه: «ابومسعود انصاری سمیگوید: مردی از انصار به نام ابوشعیب، بردهای قصّاب داشت. روزی به بردهاش گفت: غذایی تهیه كن. زیرا میخواهم رسول الله جرا با چهار نفر دیگر, دعوت نمایم. (او نیز غذایی تهیه كرد). آن مرد, پیامبر اكرم جرا با چهار نفر دیگر, دعوت نمود. اما شخص دیگری نیز با آنان آمد. نبی اكرم جبه ابوشعیب گفت: «شما پنج نفر را دعوت نمودید ولی این مرد نیز با ما آمد. پس میتوانی به او اجازه بدهی و یا اجازه ندهی». ابو شعیب گفت: به او اجازه دادم».