باب (۱۹): کسی که در روز ماه رمضان، همبستری کرد و چیزی برای کفاره نداشت
۹۳۴- «عَنِ أبي هُرَيْرَةَ س قَالَ: بَيْنَمَا نَحْنُ جُلُوسٌ عِنْدَ النَّبِيِّ ج إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكْتُ، قَالَ: «مَا لَكَ؟» قَالَ: وَقَعْتُ عَلَى امْرَأَتِي وَأَنَا صَائِمٌ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «هَلْ تَجِدُ رَقَبَةً تُعْتِقُهَا؟» قَالَ: لا، قَالَ: «فَهَلْ تَسْتَطِيعُ أَنْ تَصُومَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ؟» قَالَ: لا، فَقَالَ: «فَهَلْ تَجِدُ إِطْعَامَ سِتِّينَ مِسْكِينًا؟» قَالَ: لا، قَالَ: فَمَكَثَ النَّبِيُّ ج فَبَيْنَا نَحْنُ عَلَى ذَلِكَ أُتِيَ النَّبِيُّ ج بِعَرَقٍ فِيهَا تَمْرٌ وَالْعَرَقُ الْمِكْتَلُ قَالَ: «أَيْنَ السَّائِلُ؟» فَقَالَ: أَنَا، قَالَ: «خُذْهَا فَتَصَدَّقْ بِهِ» فَقَالَ الرَّجُلُ: أَعَلَى أَفْقَرَ مِنِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَوَاللَّهِ مَا بَيْنَ لابَتَيْهَا- «يُرِيدُ الْحَرَّتَيْنِ ـ أَهْلُ بَيْتٍ أَفْقَرُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي، فَضَحِكَ النَّبِيُّ ج حَتَّى بَدَتْ أَنْيَابُهُ ثُمَّ قَالَ: «أَطْعِمْهُ أَهْلَكَ»».
ترجمه: «ابوهریره سمیگوید: نزد رسول الله جنشسته بودیم كه شخصی آمد و گفت: ای رسول خدا! من هلاک شدم. رسول الله جفرمود: «چه شده است»؟ آن شخص، گفت: ماه رمضان در حال روزه، با همسرم همبستری كردم.
رسول الله جفرمود: «آیا غلامی داری كه او را آزاد كنی»؟ گفت: خیر. رسول الله جفرمود: «میتوانی دو ماه متوالی، روزه بگیری»؟ گفت: خیر. رسول الله جفرمود: «میتوانی شصت مسكین را خوراک بدهی»؟ گفت: خیر. آنحضرت جچیزی نگفت و مدتی ساكت ماند. در آن اثنا، كیسهای پر از خرما نزد رسول الله جآوردند. رسول الله جپرسید: «سائل چه شد»؟ آن شخص، پاسخ داد: من حاضرم. رسول الله جفرمود: «این كیسه را بردار و صدقه كن». آن شخص، گفت: به خدا سوگند! در میان این دو سنگلاخ مدینه، هیچ خانهای از خانه من محتاجتر نیست. رسول خدا جبا شنیدن این سخن، طوری خندید كه دندانهای(مباركش) ظاهر شد. سپس، فرمود: «این كیسه را بردار و برای همسر و فرزندانت ببر»».