باب (۳۶): کسی که بدون ضرورت، سؤال کند
۷۴۶- «عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «مَا يَزَالُ الرَّجُلُ يَسْأَلُ النَّاسَ حَتَّى يَأْتِيَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيْسَ فِي وَجْهِهِ مُزْعَةُ لَحْمٍ». وَقَالَ: «إِنَّ الشَّمْسَ تَدْنُو يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرَقُ نِصْفَ الأُذُنِ، فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ اسْتَغَاثُوا بِآدَمَ، ثُمَّ بِمُوسَى، ثُمَّ بِمُحَمَّدٍ ج»».(بخارى: ۱۴۷۵)
ترجمه: «عبد الله بن عمر بمیگوید: رسول الله جفرمود: «بعضیها همیشه دست تكدی پیش این و آن دراز میكنند. (این افراد) روز قیامت در حالی حشر میشوند كه بر صورتشان، گوشتی باقی نمانده است». همچنین آنحضرت جافزود: «روز قیامت، خورشید بقدری نزدیک میشود كه مردم (در اثر گرما) تا بناگوش غرق در عرق خواهند شد. در آن حال، ابتدا از آدم ÷و سپس از موسی ÷و سرانجام از محمد جكمک خواهند خواست»».