باب (۲۱): مسح برکفش، درست نیست
۱۳۰- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب ـ وقد قِيلَ لَهُ ـ يَا أَبَا عَبْدِالرَّحْمَن!ِ رَأَيْتُكَ تَصْنَعُ أَرْبَعًا لَمْ أَرَ أَحَدًا مِنْ أَصْحَابِكَ يَصْنَعُهَا، قَال:َ وَمَا هِي؟َ قَالَ: رَأَيْتُكَ لا تَمَسُّ مِنَ الأرْكَانِ إِلا الْيَمَانِيَّيْنِ، وَرَأَيْتُكَ تَلْبَسُ النِّعَالَ السِّبْتِيَّةَ، وَرَأَيْتُكَ تَصْبُغُ بِالصُّفْرَةِ، وَرَأَيْتُكَ إِذَا كُنْتَ بِمَكَّةَ أَهَلَّ النَّاسُ إِذَا رَأَوُا الْهِلالَ وَلَمْ تُهِلَّ أَنْتَ حَتَّى كَانَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ، فقَالَ: أَمَّا الأَرْكَانُ: فَإِنِّي لَمْ أَرَ رَسُولَ اللَّهِ ج يَمَسُّ إِلا الْيَمَانِيَّيْنِ، وَأَمَّا النِّعَالُ السِّبْتِيَّةُ: فَإِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّه ِج يَلْبَسُ النَّعْلَ الَّتِي لَيْسَ فِيهَا شَعَرٌ، وَيَتَوَضَّأُ فِيهَا، فَأَنَا أُحِبُّ أَنْ أَلْبَسَهَا، وَأَمَّا الصُّفْرَةُ: فَإِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَصْبُغُ بِهَا، فَأَنَا أُحِبُّ أَنْ أَصْبُغَ بِهَا، وَأَمَّا الإِهْلالُ: فَإِنِّي لَمْ أَرَ رَسُولَ اللَّهِ ج يُهِلُّ حَتَّى تَنْبَعِثَ بِهِ رَاحِلَتُهُ».(بخارى:۱۶۶)
ترجمه: «ازعبدالله بن عمر بروایت است كه از او پرسیدند: ای ابو عبدالرحمن! تو چهار عمل انجام میدهی كه هیچ یک از همراهانت انجام نمیدهند؟ عبدالله بن عمر بگفت: آن چهار عمل كدامند؟ آن فرد گفت: اول اینكه در طواف، بجز ركن یمانی وحجرالاسود، اركان دیگر را استلام نمیكنی (دست نمیزنی).
دوم اینكه: كفش پوستی (دباغی شده) میپوشی. سوم: اینكه از رنگ زرد استفاده میكنی. چهارم اینكه: تمام حجاج، با رؤیت هلال، یعنی اول ذیحجه، احرام میپوشند اما تو قبل از روز هشتم (روز ترویه)، احرام نمیپوشی.
عبدالله سدر جواب، گفت: (درست است) من فقط دو ركن را استلام میكنم زیرا هیچگاه رسول خدا جرا ندیدم كه بجز آنها، ركن دیگری را استلام كند. و كفش چرمی میپوشم زیرا من دیدم كه رسول الله جكفش چرمی میپوشید و با آنها وضو میگرفت. من نیز دوست دارم از همین نوع كفش، استفاده كنم. و از رنگ زرد استفاده میكنم زیرا رسول خداجرا دیدمكه از رنگ زرد، استفاده میكرد. و روز هشتم، احرام میپوشم زیرا هرگز رسول الله جرا ندیدم كه قبل از حركت به سوی «منا» (قبل از روز هشتم) احرام ببندد».