باب (۹): اگر کسی ندانسته زکات را به ثروتمندی بدهد
۷۱۲- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «قَالَ رَجُلٌ: لأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ سَارِقٍ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ: تُصُدِّقَ عَلَى سَارِقٍ. فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ، لأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدَيْ زَانِيَةٍ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ: تُصُدِّقَ اللَّيْلَةَ عَلَى زَانِيَةٍ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ، عَلَى زَانِيَةٍ، لأَتَصَدَّقَنَّ بِصَدَقَةٍ، فَخَرَجَ بِصَدَقَتِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدَيْ غَنِيٍّ، فَأَصْبَحُوا يَتَحَدَّثُونَ: تُصُدِّقَ عَلَى غَنِيٍّ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى سَارِقٍ، وَعَلَى زَانِيَةٍ، وَعَلَى غَنِيٍّ، فَأُتِيَ فَقِيلَ لَهُ: أَمَّا صَدَقَتُكَ عَلَى سَارِقٍ: فَلَعَلَّهُ أَنْ يَسْتَعِفَّ عَنْ سَرِقَتِهِ، وَأَمَّا الزَّانِيَةُ: فَلَعَلَّهَا أَنْ تَسْتَعِفَّ عَنْ زِنَاهَا، وَأَمَّا الْغَنِيُّ فَلَعَلَّهُ يَعْتَبِرُ، فَيُنْفِقُ مِمَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ»». (بخارى: ۱۴۲۱)
ترجمه: «ابوهریره سنقل میكند كه رسول الله جفرمود: «شخصی گفت: میخواهم صدقهای بدهم. سپس، صدقهاش را برداشته و بیرون رفت و(بدون اینكه بداند) آنرا به دزدی داد. صبح روز بعد، مردم گفتند: به دزدی صدقه داده شده است. مرد صدقه دهنده، شكر خدا را بجا آورد و تصمیم گرفت كه دوباره، صدقه دهد. سپس، صدقهاش را برداشته و بیرون رفت و (بدون اینكه بداند) آنرا به فاحشهای داد. مردم گفتند: به فاحشهای صدقه داده شده است. مرد صدقه دهنده گفت: خدایا! تو را سپاس میگویم. صدقهام بدست فاحشهای افتاد. و تصمیم گرفت بار دیگر، صدقه دهد و این بار، صدقهاش بدست ثروتمندی افتاد. روز بعد، مردم گفتند: به ثروتمندی صدقه داده شده است. آن شخص، گفت: خداوندا! از اینكه به سارق و فاحشه و ثروتمند، صدقه دادهام، شكر تو را به جا میآورم. سرانجام، شخصی را (خواب دید) كه نزد او آمد و گفت: امید است صدقه ات به دزد، باعث دست برداشتن او، از دزدی بشود. و صدقه ات به زن فاحشه نیز باعث پاكدامنی او گردد و صدقهای كه به ثروتمند دادهای، باعث عبرت او شود و در راه خدا، انفاق كند»».