مقدمه مترجم
ان الحمد لله نحمده ونستعینه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور انفسنا ومن سیئات اعمالنا من یهده الله فلا مضل له ومن یضلل فلا هادی له ونشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریك له ونشهد أن محمداً عبده ورسوله، فان أصدق الحدیث کتاب الله وخیر الهدی هدی محمد جوشر الأمور محدثاتها وکل محدثة بدعة وکل بدعة ضلالة وکل ضلالة في النار أما بعد:
بیتردید، سنت، دومین مصدر از مصادر قانون گذاری اسلامی است که پس از قرآن مجید، مرتبه دوم اهمیت را به خود اختصاص داده است. و قرآن، پیروی از سنت رسول الله جرا واجب و لازم میداند و میفرماید: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَۚ﴾[التغابن: ۱۲] . یعنی: «و از خدا و رسول او اطاعت کنید».
و در جایی دیگر، خداوند از کسانی که سنت رسول اللهجرا بعنوان داور در اختلافات خود نمیپذیرند و با طیب خاطر تسلیم آن نمیشوند، نفی ایمان میکند و میفرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵] . «نه! سوگند به پروردگارت که آنان تا زمانی که تو را در اختلافاتشان، حَکَم و داور قرار ندهند، مؤمن بشمار نمیآیند. (و نیز) پس از داوری تو، هیچگونه ملالی به دل راه نداده و کاملاً تسلیم تو باشند» و در جایی دیگر، خداوند هشدار میدهد که: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[النور: ۶۳] .
مبادا با سنت و دستورات رسول الله جمخالفت کنید! زیرا بیم آن میرود که گرفتار فتنه یا عذابی دردناک شوید. بطور کلی قرآن کریم سنت رسول اکرم جرا واجب الاطاعه میداند و میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ﴾[الحشر: ۷] . یعنی: «چیزهایی را که پیغمبر برای شما - از احکام الهی – آورده است، بگیرید و از آنچه شما را بازداشته، دست بردارید».
بدین جهت، مسلمانان درباره حجت بودن سنت، هیچگونه اختلافی ندارند زیرا:
۱- بخشی از سنت به تأیید مطالب قرآن میپردازد. مانند حرمت خوردن مال حرام، نهی از زنا، نافرمانی پدر و مادر، شهادت دروغ و ...
۲- بخشی دیگر از آن، مطالب مجمل قرآن را به تفصیل بیان میکند. مانند نماز و زکات و غیره که در قرآن بصورت مجمل ذکر شده است و سنت، تعداد رکعات و کیفیت نماز خواندن و چگونگی پرداخت زکات را روشن ساخته است.
۳- و نوعی دیگر از سنت، مطلق قرآن را مقید میسازد. مثلاً در قرآن بطور مطلق آمده که دست دزد باید قطع شود. و توضیح بیشتری در قرآن نیامده است. ولی سنت، روشن کرده که دست دزد باید از قسمت مچ، قطع گردد.
۴- قسمتی از سنت، به بیان احکام جدید میپردازد که در قرآن نیامده است مثل وجوب خون بها بر قبیله و احکام دیگر.
گفتنی است که این بخش از سنت نیز مانند انواع دیگر آن، واجب الاطاعه است زیرا آن حضرت جفرمودهاند: «ألا انی أوتیت القرآن ومثله معه». یعنی: «آگاه باشید که قرآن و مثل آن (یعنی سنت) به من داده شده است که هر دو واجب الاطاعه هستند».
در یک کلام، میتوان گفت که تصور کامل و فهم اسلام، بدون سنت رسول اکرم جممکن نیست.
با توجه به مطالب فوق و اهمیت سنت رسول خدا ج، مسلمانان توجه خاصی به آن نشان میدادند. ولی در زمان حیات آن حضرت جآنطور که قرآن نوشته میشد و کاتبانی برای این منظور، تعیین شده بودند، سنت تدوین نشد.
و حتی آن حضرت جدر آغاز رسالت خویش، از نوشتن احادیث بخاطر اینکه با قرآن مخلوط نشود و التباس پیش نیاید، منع کرده، فرمودند: «از من چیزی ننویسید. و هر کس به جز قرآن، چیزی نوشته است، باید آنرا از بین ببرد».
اما با گذشت زمان واز بین رفتن احتمالی التباس قرآن با حدیث، رسول اکرم جدر آخر حیات خویش به صحابه اجازه دادند تا احادیث را یادداشت کنند. چنانچه طبق روایت دارمی به عبدالله بن عمرو بن عاص باجازه نوشتن داد. و طبق روایت صحیح بخاری، عبدالله بن عمر باحادیث آن حضرت جرا یادداشت میکرد. همچنین در بخاری آمده است: هنگامی که فردی یمنی بنام ابوشاه در فتح مکه از صحابه خواست تا سخنرانی آن حضرت جرا بعد از فتح مکه، برای وی بنویسد، آن حضرت جخطاب به صحابه فرمود: «برای ابوشاه بنویسید».
پس از اجازه رسول اکرم جبسیاری از صحابه شبه نوشتن حدیث، مبادرت ورزیدند. بطوریکه تعدادی از آنها صحیفههایی داشتند که احادیث را در آنها یادداشت میکردند.
به عنوان نمونه میتوان از صحیفههای علی بن ابی طالب، سعد بن عباده انصاری، ابو موسی اشعری، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن عمرو بن عاص و سمره بن جندب نام برد.
جریان تدوین و نوشتن حدیث در نسلهای بعد، یعنی تابعین و تبع تابعین نیز همچنان ادامه داشت. و بسیاری از آنها نیز صحیفههایی داشتند که در آنها حدیث مینوشتند. از میان آنها میتوان محمد بن مسلم اسدی، زبیر بن عدی همدانی، ایوب سختیانی، یونس بن عبید عبدی و هشام بن عروه را بر شمرد.
علاوه بر تلاشهای فردی برای جمع حدیث، عمر بن عبدالعزیز، خلیفه عادل اموی هم به فرماندارش در مدینه ابوبکر بن حزم، نامهای نوشت و از وی خواست تا احادیث رسول اکرم جرا جمع آوری نماید. همچنین، نامههایی به علمای سایر بلاد اسلامی فرستاد و از آنها خواست تا نسبت به جمع آوری کامل و شامل احادیث نبوی، اقدام کنند.
چنانچه تلاش بیشتر را در این راستا، امام بزرگوار، محمد بن شهاب زهری /از خود نشان داد. بدین صورت که وی احادیث مدینه را جمع آوری کرد و برای عمر بن عبدالعزیز فرستاد. او هم به نوبه خود، احادیث جمع آوری شده را به مناطق مختلف جهان اسلام فرستاد.
این کار، در واقع زمینه را برای سایر علما و محدثین قرن دوم هجری فراهم نمود. و جریان تدوین حدیث در آن قرن، از پویایی خاصی برخوردار شد. باید گفت یکی از دلایل آن، پخش و نشر احادیث ساختگی میان مردم بود.
در این قرن (دوم)، علمای زیادی در شهرهای مختلف به جمع آوری حدیث مبادرت ورزیدند. بعنوان نمونه میتوان از عبدالملک بن عبدالعزیز، جریح و سفیان بن عینیه در مکه، و محمد بن اسحاق، محمد بن عبدالرحمن و امام مالک بن انس در مدینه، و سعید بن عروبه و شعبه بن حجاج در بصره، و معمر بن راشد در یمن، و اوزاعی در شام، و عبدالله بن مبارک در خراسان، و افراد دیگر نام برد که به جمع آوری احادیث، همت گماشتند.
در قرن سوم، تدوین حدیث به کمال خود رسید. زیرا در این قرن، علمای بزرگ حدیث، مانند محمد بن اسماعیل بخاری، مسلم بن حجاج نیشابوری، ابوداود سجستانی، محمد بن عیسی ترمذی، ابوعبدالرحمن نسائی، و ابن ماجه قزوینی، ظهور نمودند و کتب سته (شش گانه) را تألیف کردند.
بدین جهت است که علمای اسلام، قرن سوم را درخشانترین عصر حدیث میدانند.
بهر حال، کتاب حاضر، صحیحترین کتابی است که در عصر طلایی سنت (قرن سوم) توسط امیر المؤمنین در حدیث، امام محمد بن اسماعیل بخاری، به رشته تحریر در آمده است. و جا دارد که قبل از مطالعه کتاب، با مؤلف آن و خصوصیات وی بطور مختصر آشنا شویم.