باب (۴۴): حجۀ الوداع
۱۶۷۳- «حَدِيْثُ ابْنِ عُمَرَ ب عَنْ صَلاَةِ النَّبِيِّ ج فِي الْكَعْبَةِ قَدْ تَقَدَّمَ وَذَكَرَ فِي هَذِهَ الرِّوَايَةِ قَالَ: وَعِنْدَ الْمَكَانِ الَّذِي صَلَّى فِيهِ، مَرْمَرَةٌ حَمْرَاءُ».
ترجمه: «حدیث ابن عمر بدرباره نماز خواندن نبی اكرم جداخل خانه كعبه، قبلاً بیان گردید. در این روایت، ابن عمر بمیافزاید: جایی كه رسول الله جنماز خواند، سنگ مرمر قرمزی، وجود داشت».
۱۶۷۴- «عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ س: أَنَّ النَّبِيَّ ج غَزَا تِسْعَ عَشْرَةَ غَزْوَةً، وَأَنَّهُ حَجَّ بَعْدَ مَا هَاجَرَ حَجَّةً وَاحِدَةً، لَمْ يَحُجَّ بَعْدَهَا: حَجَّةَ الْوَدَاعِ». (بخارى:۴۴۰۴)
ترجمه: «زید بن ارقم سمیگوید: نبی اكرم جدر نوزده غزوه، شركت داشت. و پس از هجرت، فقط یک حج انجام داد كه به آن حجة الوداع میگویند. و بعد از آن، حج دیگری، انجام نداد».
۱۶۷۵- «عَنْ أَبِي بَكْرَةَ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «الزَّمَانُ قَدِ اسْتَدَارَ كَهَيْئَةِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأرْضَ، السَّنَةُ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا، مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ، ثَلاثَةٌ مُتَوَالِيَاتٌ: ذُو الْقَعْدَةِ وَذُو الْحِجَّةِ وَالْمُحَرَّمُ، وَرَجَبُ مُضَرَ الَّذِي بَيْنَ جُمَادَى وَشَعْبَانَ، أَيُّ شَهْرٍ هَذَا»؟ قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، قَالَ: «أَلَيْسَ ذُو الْحِجَّةِ»؟ قُلْنَا: بَلَى، قَالَ: «فَأَيُّ بَلَدٍ هَذَا»؟ قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، قَالَ: «أَلَيْسَ الْبَلْدَةَ»؟ قُلْنَا: بَلَى، قَالَ: «فَأَيُّ يَوْمٍ هَذَا»؟ قُلْنَا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، فَسَكَتَ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُسَمِّيهِ بِغَيْرِ اسْمِهِ، قَالَ: «أَلَيْسَ يَوْمَ النَّحْرِ»؟ قُلْنَا: بَلَى، قَالَ: «فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ، كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا، فِي بَلَدِكُمْ هَذَا، فِي شَهْرِكُمْ هَذَا، وَسَتَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ، فَسَيَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ، أَلاَ فَلاَ تَرْجِعُوا بَعْدِي ضُلاَّلاً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ، أَلاَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ، فَلَعَلَّ بَعْضَ مَنْ يُبَلَّغُهُ أَنْ يَكُونَ أَوْعَى لَهُ مِنْ بَعْضِ مَنْ سَمِعَهُ، أَلا هَلْ بَلَّغْتُ»؟ مَرَّتَيْنِ».(بخارى: ۴۴۰۶)
ترجمه: «ابوبكره سمیگوید: نبی اكرم جفرمود: «زمان به صورت اصلیاش مانند روزی كه خداوند آسمانها و زمین را خلق كرد، برگشت. سال، دوازده ماه است كه چهار ماه آن، از ماههای حراماند و عبارتاند از ذوالقعده، ذوالحجه و مُحرَّم كه پشت سر هم قرار دارند. و دیگری، ماه رجب قبیله مُضَراست كه بین جمادی (الثانی) و شعبان، میباشد. (و پرسید:) این، چه ماهی است»؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر میدانند. پس سكوت نمود تا جایی كه ما گمان كردیم نام دیگری برایش میگذارد. آنگاه فرمود: «آیا این ماه ذوالحجه نیست»؟ گفتیم: بلی. فرمود: «این، كدام شهر است؟» گفتیم: خدا و رسولش بهتر میدانند. پس سكوت كرد تا جایی كه گمان كردیم نام دیگری برایش بیان میكند. آنگاه فرمود: «مگر این شهر (مكه) نیست»؟ گفتیم: بلی. سپس پرسید: «امروز، چه روزی است»؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر میدانند. پس سكوت نمود تا جایی كه گمان كردیم نام دیگری برایش میگذارد. سپس فرمود: «آیا روز قربانی نیست»؟ گفتیم: بلی. آنحضرت جفرمود: «همانا جان و مال و آبرویتان بر شما مانند این روز و این شهر و این ماه، حرام است. و بزودی پروردگارتان را ملاقات میكنید و شما را از اعمالتان، خواهد پرسید. آگاه باشید كه بعد از من، گمراه نشوید طوریكه بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزند. بدانید كه فردِ حاضر باید به كسی كه غائب است، برساند. شاید بعضی از كسانی كه این سخنان به آنها میرسند از برخی كه آنها را شنیدهاند، بهتر دریابند. گواه باشید. آیا تبلیغ كردم»؟ و دو بار این جمله را تكرار كرد».
۱۶۷۶- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب: أَنَّ النَّبِيَّ ج حَلَقَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَأُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ وَقَصَّرَ بَعْضُهُمْ». (بخارى: ۴۴۱۱)
ترجمه: «ابن عمر بمیگوید: نبی اكرم جو تعدادی از یارانش، سرهای خود را در حجة الوداع تراشیدند و بعضی دیگر، كوتاه كردند».