باب (۲): نماز، باعث آمرزش گناهان میشود
۳۲۲- عن حُذَيْفَةَ س قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ عُمَرَ س، فَقَالَ: أَيُّكُمْ يَحْفَظُ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ ج فِي الْفِتْنَةِ؟ قُلْتُ: أَنَا كَمَا قَالَهُ، قَالَ: إِنَّكَ عَلَيْهِ أَوْ عَلَيْهَا لَجَرِيءٌ، قُلْتُ: فِتْنَةُ الرَّجُلِ فِي أَهْلِهِ وَمَالِهِ وَوَلَدِهِ وَجَارِهِ تُكَفِّرُهَا الصَّلاةُ وَالصَّوْمُ وَالصَّدَقَةُ وَالأَمْرُ وَالنَّهْيُ، قَالَ: لَيْسَ هَذَا أُرِيدُ، وَلَكِنِ الْفِتْنَةُ الَّتِي تَمُوجُ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ، قَالَ: لَيْسَ عَلَيْكَ مِنْهَا بَأْسٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنَّ بَيْنَكَ وَبَيْنَهَا بَابًا مُغْلَقًا، قَالَ: أَيُكْسَرُ أَمْ يُفْتَحُ؟ قَالَ: يُكْسَرُ، قَالَ: إِذًا لا يُغْلَقَ أَبَدًا، قُلْنَا: أَكَانَ عُمَرُ يَعْلَمُ الْبَابَ؟ قَالَ: نَعَمْ، كَمَا أَنَّ دُونَ الْغَدِ اللَّيْلَةَ، إِنِّي حَدَّثتُهُ بِحَدِيث لَيْسَ بِالأَغَالِيطِ. فَهِبْنَا أَنْ نَسْأَلَ حُذَيْفَةَ، فَأَمَرْنَا مَسْرُوقًا فَسَأَلَهُ، فَقَالَ: الْبَابُ عُمَرُ».(بخارى:۵۲۵)
ترجمه: «حذیفه سمیگوید: خدمت عمر ابن خطاب سنشسته بودیم كه ایشان پرسید: چه كسی از شما حدیثی در مورد فتنه از رسول الله جبیاد دارد؟ حذیفه میگوید: گفتم: من حدیث رسول الله جرا در این مورد، همانطور كه ایراد فرمودند، بیاد دارم. عمر سفرمود: شما خیلی جرأت دارید. گفتم: فتنههایی كه دامنگیر مرد از ناحیه زن، فرزند،ثروت وهمسایه میشود به وسیله نماز، روزه، صدقه، وامر به معروف ونهی از منكر از بین خواهند رفت. عمر سفرمود: منظورم این فتنهها نیست . بلكه فتنههایی است كه مانند امواج دریا، موج میزنند. حذیفه میگوید: عرض كردم: ای امیر المومنین! از آن فتنهها، ضرری به شما نمیرسد. زیرا میان شما و آنها، دروازه محكمی وجود دارد. عمر سسؤال كرد: آیا آن دروازه، باز میشود یا شكسته میشود؟ حذیفه گفت: شكسته خواهد شد. عمر سفرمود: در آنصورت، هرگز دوباره بسته نخواهد شد. از حذیفه سسؤال شد: آیا عمر سآن دروازه را میدانست. گفت: آری، برایش مانند روز، روشن بود. زیرا من حدیث صحیحی برای او نقل كردم كه در آن، هیچگونه مطلب غلط و نادرستی وجود نداشت. حاضران گفتند: ما ترسیدیم چیزی از حذیفه در مورد آن دروازه، بپرسیم. بنابراین، از مسروق خواستیم تا از او بپرسد. حذیفه سدر جواب مسروق، گفت: منظور از آن دروازه، وجود خود عمرساست».
۳۲۳- «عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س: أَنَّ رَجُلا أَصَابَ مِنِ امْرَأَةٍ قُبْلَةً، فَأَتَى النَّبِيَّ ج فَأَخْبَرَهُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ ﻷ: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِ﴾[هود: ۱۱۴] . قَالَ الرَّجُلُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَلِي هَذَا؟ قَالَ: «لِجَمِيعِ أُمَّتِي كُلِّهِمْ»».(بخارى: ۵۲۶)
ترجمه: «ابن مسعود سمیگوید: شخصی زنی را بوسید. بعد از آن، خدمت رسول اللهجآمد و گفت: ای رسول خدا! مرتكب چنین خطایی شدهام، تكلیف چیست؟ آنگاه، خداوند این آیه را نازل فرمود: (در دو طرف روز و هم چنین قسمتی از شب، نماز را برپا دار. همانا اعمال نیک، گناهان را از بین میبرند). آن شخص، سؤال كرد: ای رسول الله! آیا این حكم، ویژه من است؟ رسول الله جفرمود: «خیر، بلكه شمال حال همهی امت من است»».