باب (۳۳): غسل کردن و وضو گرفتن از یک طشت
۱۴۶- «عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: حَضَرَتِ الصَّلاةُ، فَقَامَ مَنْ كَانَ قَرِيبَ الدَّارِ إِلَى أَهْلِهِ وَبَقِيَ قَوْمٌ، فَأُتِيَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِمِخْضَبٍ مِنْ حِجَارَةٍ فِيهِ مَاءٌ، فَصَغُرَ الْمِخْضَبُ أَنْ يَبْسُطَ فِيهِ كَفَّهُ، فَتَوَضَّأَ الْقَوْمُ كُلُّهُمْ، قُلْنَا: كَمْ كُنْتُمْ؟ قَالَ: ثَمَانِينَ وَزِيَادَةً».(بخارى:۱۹۵)
ترجمه: «انس سمیگوید: وقت نماز فرا رسید. آنها كه منازلشان نزدیک بود (برای وضو گرفتن) به خانههایشان رفتند و بقیه ماندند. در آن هنگام، ظرف سنگیای كه در آن، مقداری آب وجود داشت، برای پیامبر جآوردند. آن ظرف به اندازهای كوچک بود كه كف دست آنحضرت جدر آن، باز نمیشد. حاضران، همه از آن وضو گرفتند. ما از انس پرسیدیم: شما چند نفر بودید؟ گفت: بیش از هشتاد نفر».
۱۴۷- «عَنْ أَبِيْ مُوسَى س: أَنَّ النَّبِيَّ ج دَعَا بِقَدَحٍ فِيهِ مَاءٌ، فَغَسَلَ يَدَيْهِ وَوَجْهَهُ فِيهِ، وَمَجَّ فِيهِ».(بخارى:۱۹۶)
ترجمه: «ابوموسی اشعری سمیگوید: رسول الله سلیوان بزرگی را كه پر از آب بود، طلب كرد و در آن آب، دست و صورت خود را شست و مضمضه نمود». (این كار، برای تبرک و ویژه آنحضرت جبود. و كسی غیر از ایشان، مجاز نیست چنین كاری كند). مترجم
۱۴۸- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِيُّ ج وَاشْتَدَّ بِهِ وَجَعُهُ، اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ فِي أَنْ يُمَرَّضَ فِي بَيْتِي، فَأَذِنَّ لَهُ، فَخَرَجَ النَّبِيُّ ج بَيْنَ رَجُلَيْنِ، تَخُطُّ رِجْلاهُ فِي الأَرْضِ، بَيْنَ عَبَّاسٍ وَرَجُلٍ آخَرَ. فَكَانَتْ عَائِشَةُ ل تُحَدِّثُ: أَنَّ النَّبِيَّ ج قَالَ بَعْدَمَا دَخَلَ بَيْتَهُ وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ: «هَرِيقُوا عَلَيَّ مِنْ سَبْعِ قِرَبٍ لَمْ تُحْلَلْ أَوْكِيَتُهُنَّ لَعَلِّي أَعْهَدُ إِلَى النَّاسِ». وَأُجْلِسَ فِي مِخْضَبٍ لِحَفْصَةَ، زَوْجِ النَّبِيِّ ج، ثُمَّ طَفِقْنَا نَصُبُّ عَلَيْهِ تِلْكَ حَتَّى طَفِقَ يُشِيرُ إِلَيْنَا: «أَنْ قَدْ فَعَلْتُنَّ». ثُمَّ خَرَجَ إِلَى النَّاسِ».(بخارى:۱۹۸)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: وقتی رسول الله ج(برای آخرین بار) بیمار شد و بیماریش شدت یافت، از تمام همسران خود، اجازه خواست تا ایام بیماری را در خانه من (عایشه ل) پرستاری شود. همه همسران، موافقت كردند. رسول الله جدر حالی كه دو نفر، شانههای او را گرفته بودند و پاهایش به زمین كشیده میشد، به خانه من تشریف آورد. آن دو نفر، عباس و یک نفر دیگر بود. عایشه لمیفرماید: هنگامی كه آنحضرت جبه خانه من تشریف آورد و بیماریش شدت یافت، فرمود: «هفت مشک پر از آب كه از آنها آب برداشته نشده باشد، روی من بریزید تا بتوانم، مردم را وصیت كنم». ما ایشان را در طشت بزرگی كه متعلق به حفصه بود، نشاندیم و شروع به ریختن آب بر آنحضرت جنمودیم تا اینكه اشاره فرمود كه: «كافی است». سپس، رسول الله جاز خانه، بسوی مردم، بیرون رفت».
۱۴۹- «عَنْ أَنَسٍ س: أَنَّ النَّبِيَّ ج دَعَا بِإِنَاءٍ مِنْ مَاءٍ، فَأُتِيَ بِقَدَحٍ رَحْرَاحٍ، فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَاءٍ،فَوَضَعَ أَصَابِعَهُ فِيهِ، قَالَ أَنَسٌ: فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ يَنْبُعُ مِنْ بَيْنِ أَصَابِعِهِ، فَحَزَرْتُ مَنْ تَوَضَّأَ مَا بَيْنَ السَّبْعِينَ إِلَى الثَّمَانِينَ».(بخارى:۲۰۰)
ترجمه: «انس سمیگوید: نبی اكرم جظرف آبی خواست. برای آنحضرت جكاسه پهنی كه اندكی آب داشت، آوردند. ایشان انگشتان دست خود را در آن قرار داد. انس میگوید: دیدم كه آب از میان انگشتان رسول خدا ج، مانند چشمه، جاری بود. كسانی را كه از آن آب، وضو گرفتند، من شمردم. حدود هفتاد الی هشتاد نفر بودند».