باب (۷): وقت نماز ظهر، هنگام زوال آفتاب است
۳۲۹- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج خَرَجَ حِينَ زَاغَتِ الشَّمْسُ، فَصَلَّى الظُّهْرَ، فَقَامَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَذَكَرَ السَّاعَةَ، فَذَكَرَ أَنَّ فِيهَا أُمُورًا عِظَامًا، ثمَّ قَالَ: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَسْأَلَ عَنْ شَيْءٍ فَلْيَسْأَلْ، فَلا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ إِلا أَخْبَرْتُكُمْ مَا دُمْتُ فِي مَقَامِي هَذَا». فَأَكْثرَ النَّاسُ فِي الْبُكَاءِ، وَأَكْثرَ أَنْ يَقُولَ: «سَلُونِي». فَقَامَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حُذَافَةَ السَّهْمِيُّ فَقَالَ: مَنْ أَبِي؟ قَالَ: «أَبُوكَ حُذَافَةُ». ثمَّ أَكْثرَ أَنْ يَقُولَ: «سَلُونِي». فَبَرَكَ عُمَرُ عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَقَالَ: رَضِينَا بِاللَّهِ رَبًّا، وَبِالإِسْلامِ دِينًا، وَبِمُحَمَّدٍ نَبِيًّا، فَسَكَتَ. ثمَّ قَالَ: «عُرِضَتْ عَلَيَّ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ آنِفًا، فِي عُرْضِ هَذَا الْحَائِطِ، فَلَمْ أَرَ كَالْخَيْرِ وَالشَّرِّ»».(بخارى:۵۴۰)
ترجمه: «انس ابن مالک سمیگوید: روزی، بعد از زوال آفتاب، رسول الله جبه مسجد آمد و نماز ظهر را اقامه نمود. سپس، به منبر رفت و درباره قیامت و اینكه در آن روز، حوادث بسیار مهمی به وقوع خواهد پیوست، سخن گفت و فرمود: «هركس، سؤالی دارد، بپرسد. تا زمانی كه اینجا نشستهام به همه سؤالات شما، پاسخ خواهم داد». مردم بشدت گریه میكردند و آنحضرت جچندین بار فرمود: «سؤال كنید». در آن میان، عبدالله بن حذافه برخاست و پرسید: پدر من كیست؟ رسول اللهجفرمود: پدر تو، حذافه است. رسول خدا جدوباره فرمود: «سؤال كنید». آنگاه، عمر ابن خطابسدو زانو نشست و عرض كرد:«خدا را بعنوان پروردگار، اسلام را بعنوان دین و محمد جرا بعنوان پیامبر، قبول داریم و به آن، خرسندیم». رسول الله جپس از اندكی سكوت، فرمود: « هم اكنون، بهشت و دوزخ، روی این دیوار، بر من عرضه شد. تاكنون چیزی به زیبائی بهشت و زشتی دوزخ، ندیدهام»».
۳۳۰- «عَنْ أَبِي بَرْزَةَ س قَالَ:كَانَ النَّبِيُّ ج يُصَلِّي الصُّبْحَ وَأَحَدُنَا يَعْرِفُ جَلِيسَهُ، وَيَقْرَأُ فِيهَا مَا بَيْنَ السِّتِّينَ إِلَى الْمِائَةِ، وَيُصَلِّي الظُّهْرَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ، وَالْعَصْرَ وَأَحَدُنَا يَذْهَبُ إِلَى أَقْصَى الْمَدِينَةِ فيرَجَعَ وَالشَّمْسُ حَيَّةٌ، وَنَسِيتُ مَا قَالَ فِي الْمَغْرِبِ، وَلا يُبَالِي بِتَأْخِيرِ الْعِشَاءِ إِلَى ثلُث اللَّيْلِ، ثمَّ قَالَ: إِلَى شَطْرِ اللَّيْلِ»(بخارى:۵۴۱)
ترجمه: «ابو برزه سمیگوید: نبی اكرم جنماز صبح را هنگامی میخواند كه هر كس، همنشین خود را میشناخت. و در آن، بین شصت تا صد آیه میخواند. و نماز ظهر را بعد از زوال آفتاب و نماز عصر را وقتی میخواند كه اگر یک نفر، به دورترین نقطه مدینه برود و برگردد، هنوز آفتاب زرد نشده باشد. ابومنهال میگوید: قول ابوبرزه را درباره نماز مغرب، فراموش كردهام. ولی او برای تأخیر نماز عشاء، تا یک سوم شب، باكی نداشت. سپس افزود: تا نصف شب هم، باكی نداشت».