باب (۱۱)
۹۱۲- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: لَمَّا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ج الْمَدِينَةَ وُعِكَ أَبُو بَكْرٍ وَبِلالٌ فَكَانَ أَبُو بَكْرٍ إِذَا أَخَذَتْهُ الْحُمَّى يَقُولُ:
كُلُّ امْرِئٍ مُصَبَّحٌ فِي أَهْلِهِ
وَالْمَوْتُ أَدْنَى مِنْ شِرَاكِ نَعْلِهِ
وَكَانَ بِلالٌ إِذَا أُقْلِعَ عَنْهُ الْحُمَّى يَرْفَعُ عَقِيرَتَهُ يَقُولُ:
أَلا لَيْتَ شِعْرِي هَـلْ أَبِيتَنَّ لَيْلَةً
بِوَادٍ وَحَوْلِي إِذْخِـرٌ وَجَلِيلُ
وَهَـلْ أَرِدَنْ يَوْمًا مِيَاهَ مَجَـنَّةٍ
وَهَلْ يَبْدُوَنْ لِي شَامَةٌ وَطَفِيلُ
ج
قَا لَ: «اللَّهُمَّ الْعَنْ شَيْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ وَعُتْبَةَ بْنَ رَبِيعَةَ وَأُمَيَّةَ بْنَ خَلَفٍ كَمَا أَخْرَجُونَا مِنْ أَرْضِنَا إِلَى أَرْضِ الْوَبَاءِ»، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «حَبِّبْ إِلَيْنَا الْمَدِينَةَ كَحُبِّنَا مَكَّةَ أَوْ أَشَدَّ، اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي صَاعِنَا وَفِي مُدِّنَا، وَصَحِّحْهَا لَنَا، وَانْقُلْ حُمَّاهَا إِلَى الْجُحْفَةِ» قَالَتْ: وَقَدِمْنَا الْمَدِينَةَ وَهِيَ أَوْبَأُ أَرْضِ اللَّهِ قَالَتْ فَكَانَ بُطْحَانُ يَجْرِي نَجْلاً. تعني ماءً آجنًا».(بخارى: ۱۸۸۹)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: هنگامی كه رسول الله جوارد مدینه منوره شد، ابوبكر و بلال ببیمار شدند. وقتی كه ابوبكر ستب میشد، این شعر را میخواند:
كُلُّ امْرِئٍ مُصَبَّحٌ فِي أَهْلِهِ
وَالْمَوْتُ أَدْنَى مِنْ شِرَاكِ نَعْلِهِ
(هر شخص، در میان خانوادهاش صبح میكند، در حالی كه مرگ نزدیكتر از بند كفش اوست).
و هر گاه، تب بلال كاهش مییافت، صدایش را بلند میكرد و چنین میسرود:
أَلا لَيْتَ شِعْرِي هَـلْ أَبِيتَنَّ لَيْلَةً
بِوَادٍ وَحَوْلِي إِذْخِـرٌ وَجَلِيلُ
وَهَـلْ أَرِدَنْ يَوْمًا مِيَاهَ مَجَـنَّةٍ
وَهَلْ يَبْدُوَنْ لِي شَامَةٌ وَطَفِيلُ
(ای كاش، شبی را در وادی مكه میگذراندم در حالی كه دور و بر من، گیاه اِذخر و جلیل میبود. ای كاش، روزی آب چشمه مجنه را مینوشیدم. ای كـاش، شامـه و طفـــــیل را مــیدیدم).
و میگفت: پروردگارا! شیبه بن ربیعه، عتبه بن ربیعه و امیه بن خلف را لعنت كن و از رحمتت دور بگردان، همانگونه كه ما را از وطن مان (مكه) به سرزمین وبا خیز (مدینه) بیرون راندند.
سپس، هنگامی كه رسول الله جاین سخنان را شنید، دعا كرد و فرمود: «پروردگارا! محبت مدینه را مانند محبت مكه یا بیشتر از آن، در دلهای ما جای بده. پروردگارا! به صاع و مُد ما (واحدهای وزن) بركت عنایت فرما. و آب و هوای مدینه را برای ما مساعد بگردان. و تبی را كه در مدینه است به جُحفه منتقل كن». عایشه لمیفرماید: زمانی كه ما وارد مدینه شدیم، مدینه از هر جای دیگر، بیشتر گرفتار بیماری وبا بود. و در بُطحان، آب بسیار بدبویی جاری بود».