باب (۴۹): این گفتۀ خداوند عز وجل که میفرماید: «بدون اجازه، وارد خانۀ پیامبر نشوید» [احزاب:۵۳]
۱۷۴۳- «عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: خَرَجَتْ سَوْدَةُ بَعْدَمَا ضُرِبَ الْحِجَابُ لِحَاجَتِهَا، وَكَانَتِ امْرَأَةً جَسِيمَةً، لا تَخْفَى عَلَى مَنْ يَعْرِفُهَا، فَرَآهَا عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ: يَا سَوْدَةُ! أَمَا وَاللَّهِ مَا تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا، فَانْظُرِي كَيْفَ تَخْرُجِينَ، قَالَتْ: فَانْكَفَأَتْ رَاجِعَةً وَرَسُولُ اللَّهِ ج فِي بَيْتِي، وَإِنَّهُ لَيَتَعَشَّى وَفِي يَدِهِ عَرْقٌ، فَدَخَلَتْ، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي خَرَجْتُ لِبَعْضِ حَاجَتِي، فَقَالَ لِي عُمَرُ كَذَا وَكَذَا، قَالَتْ: فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ، ثمَّ رُفِعَ عَنْهُ، وَإِنَّ الْعَرْقَ فِي يَدِهِ مَا وَضَعَهُ، فَقَالَ: «إِنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَاجَتِكُنَّ»». (بخارى: ۴۷۹۵)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: پس از نزول حكم حجاب، سوده لكه زنی تنومند بود و برای كسی كه او را میشناخت، پنهان نمیماند، برای قضای حاجت از خانه بیرون رفت. پس عمر بن خطاب او را دید و گفت: ای سوده! بخدا سوگند، برای ما پنهان نمیمانی. پس طوری بیرون برو كه كسی تو را نشناسد.
عایشه میگوید: پس از شنیدن این سخن، سوده برگشت در حالی كه رسول خدا جدر خانه من بود و قطعه گوشتی در دست داشت و مشغول شام خوردن بود. در آن اثنا، سوده وارد شد و گفت: ای رسول الله! من برای كاری بیرون رفتم، عمر به من چنین و چنان گفت. آنگاه خداوند، وحی نازل كرد. پس از برطرف شدن حالت وحی، در حالی كه آن قطعه گوشت، همچنان در دستش قرار داشت و آنرا نگذاشته بود، فرمود: «همانا به شما اجازه داده شده است كه برای نیازهای خود، بیرون بروید»».