باب (۷): داستان بنی نضیر و خیانتشان به پیامبر اکرم ج
۱۵۹۴- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: حَارَبَتِ النَّضِيرُ وَقُرَيْظَةُ، فَأَجْلَى بَنِي النَّضِيرِ وَأَقَرَّ قُرَيْظَةَ وَمَنَّ عَلَيْهِمْ، حَتَّى حَارَبَتْ قُرَيْظَةُ فَقَتَلَ رِجَالَهُمْ وَقَسَمَ نِسَاءَهُمْ وَأَوْلادَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ، إِلاَّ بَعْضَهُمْ لَحِقُوا بِالنَّبِيِّ ج فَآمَنَهُمْ وَأَسْلَمُوا، وَأَجْلَى يَهُودَ الْمَدِينَةِ كُلَّهُمْ بَنِي قَيْنُقَاعَ وَهُمْ رَهْطُ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سَلامٍ، وَيَهُودَ بَنِي حَارِثَةَ وَكُلَّ يَهُودِ الْمَدِينَةِ».(بخارى: ۴۰۲۸)
ترجمه: «ابن عمر بمیگوید: بنی نضیر و بنی قریظه علیه مسلمانان، جنگیدند. رسول اكرم جبنی نضیر را از مدینه، بیرون كرد و بر بنی قریظه منت نهاد و اجازه سكونت داد. تا اینكه بار دیگر، بنی قریظه با مسلمانان وارد جنگ شدند. آنگاه، رسول خدا جمردانشان را كشت و زنان و كودكان و اموالشان را بین مسلمانان، تقسیم كرد. مگر كسانی را كه به رسول اكرم جملحق شدند و آنحضرت جآنان را امان داد و ایمان آوردند».
همچنین رسول خدا جتمام یهودیان مدینه از جمله بنی حارثه و بنی قینقاع را كه از وابستگان عبد الله بن سلام بودند، از مدینه اخراج كرد.
۱۵۹۵- «وَعَنْهُ ب قَالَ: حَرَّقَ رَسُولُ اللَّهِ ج نَخْلَ بَنِي النَّضِيرِ وَقَطَعَ، وَهِيَ الْبُوَيْرَةُ، فَنَزَلَتْ ﴿مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّينَةٍ أَوۡ تَرَكۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[الحشر: ۵] ».(بخارى: ۴۰۳۱)
ترجمه: «همچنین از ابن عمر بروایت است كه رسول الله جنخلستان بنینضیر را كه در بویره بود، به آتش كشید و درختانشان را قطع كرد. آنگاه، این آیه نازل شد: ﴿مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّينَةٍ أَوۡ تَرَكۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[الحشر: ۵] یعنی هردرخت خرمایی را كه قطع كردید یا بر پایههای خود باقی گذاشتید، به فرمان و اجازه خدا بود».
۱۵۹۶- «عَنْعَائِشَةَ ل قَالَت: أَرْسَلَ أَزْوَاجُ النَّبِيِّ ج عُثْمَانَ إِلَى أَبِي بَكْرٍ يَسْأَلْنَهُ ثُمُنَهُنَّ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ ج فَكُنْتُ أَنَا أَرُدُّهُنَّ، فَقُلْتُ لَهُنَّ: أَلا تَتَّقِينَ اللَّهَ؟ أَلَمْ تَعْلَمْنَ أَنَّ النَّبِيَّ ج كَانَ يَقُولُ: «لا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ـ يُرِيدُ بِذَلِكَ نَفْسَهُ ـ إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ ج فِي هَذَا الْمَالِ». فَانْتَهَى أَزْوَاجُ النَّبِيِّ ج إِلَى مَا أَخْبَرَتْهُنَّ».(بخارى: ۴۰۳۴)
ترجمه: «عایشه لمیگوید: همسران نبی اكرم جعثمان را نزد ابوبكر فرستادند و یک هشتم سهم خود را از اموال فئ، مطالبه نمودند. من آنان را از این كار بازمی داشتم و میگفتم: آیا از خدا نمیترسید؟ مگر نمیدانید كه نبی اكرم جمیفرمود: «از ما (پیامبران) ارث برده نمیشود. آنچه باقی میگذاریم، صدقه است. آل محمد، فقط میتوانند از این اموال، استفاده كنند». پس از شیندن این سخن، همسران نبی اكرم جمنصرف شدند».