باب (۶): نماز خواندن در عبای شامی
۲۳۵- «عَنْ مُغِيرَةَ بْنِ شُعْبَةَ س قَالَ: كُنْتُ مَعَ النَّبِيِّ ج فِي سَفَرٍ، فَقَالَ: «يَا مُغِيرَةُ، خُذِ الإِدَاوَةَ». فَأَخَذْتُهَا، فَانْطَلَقَ رَسُولُ اللَّهِ ج حَتَّى تَوَارَى عَنِّي، فَقَضَى حَاجَتَهُ وَعَلَيْهِ جُبَّةٌ شَأْمِيَّةٌ، فَذَهَبَ لِيُخْرِجَ يَدَهُ مِنْ كُمِّهَا فَضَاقَتْ، فَأَخْرَجَ يَدَهُ مِنْ أَسْفَلِهَا، فَصَبَبْتُ عَلَيْهِ، فَتَوَضَّأَ وُضُوءَهُ لِلصَّلاةِ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّيْهِ، ثُمَّ صَلَّى».(بخارى: ۳۶۳)
ترجمه: «مغیره ابن شعبه سمیگوید: در سفری با نبی اكرم جبودم. آنحضرت جفرمود: «ای مغیره! ظرف وضو را بیاور». آنرا آرودم. رسول الله جبرای قضاء حاجت، بقدری دور رفت كه از دید من پنهان شد. بعد از قضای حاجت، آنحضرت جكه یک پالتوی شامی بر تن داشت، میخواست دستهایش را از آستین، بیرون بیاورد اما چون آستینهای آن تنگ بود ناچار دستها را از داخل پالتو بیرون آورد. من بر اعضای (مبارک) رسول الله جآب ریختم. رسول خدا جوضوی كامل گرفت و بر موزههایش مسح كرد و نماز خواند».