ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۳۹): غزوۀ سیف البحر

باب (۳۹): غزوۀ سیف البحر

۱۶۶۳- «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب أَنَّهُ قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ج بَعْثًا قِبَلَ السَّاحِلِ، وَأَمَّرَ عَلَيْهِمْ أَبَا عُبَيْدَةَ بْنَ الْجَرَّاحِ، وَهُمْ ثَلاثُ مِائَةٍ، فَخَرَجْنَا وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ فَنِيَ الزَّادُ، فَأَمَرَ أَبُو عُبَيْدَةَ بِأَزْوَادِ الْجَيْشِ فَجُمِعَ، فَكَانَ مِزْوَدَيْ تَمْرٍ، فَكَانَ يَقُوتُنَا كُلَّ يَوْمٍ قَلِيلٌ قَلِيلٌ حَتَّى فَنِيَ، فَلَمْ يَكُنْ يُصِيبُنَا إِلا تَمْرَةٌ تَمْرَةٌ، فَقُلْتُ: مَا تُغْنِي عَنْكُمْ تَمْرَةٌ؟ فَقَالَ: لَقَدْ وَجَدْنَا فَقْدَهَا حِينَ فَنِيَتْ، ثُمَّ انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَحْرِ، فَإِذَا حُوتٌ مِثْلُ الظَّرِبِ، فَأَكَلَ مِنْهَا الْقَوْمُ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ لَيْلَةً، ثُمَّ أَمَرَ أَبُو عُبَيْدَةَ بِضِلَعَيْنِ مِنْ أَضْلاعِهِ فَنُصِبَا، ثُمَّ أَمَرَ بِرَاحِلَةٍ فَرُحِلَتْ ثُمَّ مَرَّتْ تَحْتَهُمَا فَلَمْ تُصِبْهُمَا».(بخارى: ۴۳۶۰)

ترجمه: «جابر بن عبدالله بمی‌گوید: رسول الله جگروهی را كه سیصد نفر بودند به فرماندهی ابوعبیده بن جراح بسوی ساحل فرستاد. ما براه افتادیم و در مسیر راه، توشه، تمام كردیم. آنگاه، ابوعبیده دستور داد كه همه توشه‌های لشكر را جمع كنند. آنها دو كیسه خرما شد. او روزانه، قوت اندكی به ما می‌داد تا اینكه اینها نیز تمام شد. پس از آن، به هر یک از ما فقط یک دانه خرما می‌داد.

یكی از راویان (وهب بن كیسان) می‌گوید: پرسیدم: آن یک دانه خرما چه می‌توانست برای شما بكند؟ گفت: هنگامی كه آن یک دانه خرما را از دست دادیم، نبودش را احساس كردیم.

سرانجام، به دریا رسیدیم و نهنگی دیدیم كه مانند كوه بود. مردم، هیجده شب از آن خوردند. سپس ابوعبیده دستور داد تا دو دنده از دنده‌هایش نصب گردد و شتری جهاز شود. آنگاه، شتر از زیر آن دنده‌ها گذشت بدون اینكه با آنها، برخورد كند».

۱۶۶۴- «وَعَنْهُ س فِيْ رِوَايَةٍ أَنَّهُ قَالَ: فَأَلْقَى لَنَا الْبَحْرُ دَابَّةً، يُقَالُ لَهَا: الْعَنْبَرُ، فَأَكَلْنَا مِنْهُ نِصْفَ شَهْرٍ، وَادَّهَنَّا مِنْ وَدَكِهِ حَتَّى ثَابَتْ إِلَيْنَا أَجْسَامُنَا.

وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: فَقَالَ أَبُوعُبَيْدَةَ: كُلُوا. فَلَمَّا قَدِمْنَا الْمَدِينَةَ ذَكَرْنَا ذَلِكَ لِلنَّبِيِّ ج فَقَالَ: «كُلُوا رِزْقًا أَخْرَجَهُ اللَّهُ، أَطْعِمُونَا إِنْ كَانَ مَعَكُمْ». فَأَتَاهُ بَعْضُهُمْ فَأَكَلَهُ». (بخارى: ۴۳۶۱)

ترجمه: «در روایتی دیگر، جابر بن عبدالله سمی‌گوید: دریا برای ما حیوانی بیرون انداخت كه به آن، عنبر (نوعی ماهی) می‌گویند. ما پانزده روز از آن خوردیم و از چربی‌اش به بدن‌مان مالیدیم تا اینكه بدن‌هایمان به وضعیت قبلی‌، بازگشت.

و در روایتی دیگر، آمده است كه ابوعبیده گفت: از این ماهی، بخورید و هنگامی كه به مدینه برگشتیم، ماجرا را برای رسول خدا جبازگو كردیم. آنحضرت جفرمود: «رزقی را كه خداوند برای شما بیرون آورده است، بخورید. و اگر چیزی از آن، همراه شماست به ما نیز بدهید». آنگاه، یكی از آنان، قدری از گوشت آن ماهی را آورد و رسول خدا جنیز از آن، میل فرمود».