ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۹): اگر تعبیر کنندۀ اولی، خواب را خوب تعبیر نکند، از دیگری تعبیر آن را بخواهد

باب (۹): اگر تعبیر کنندۀ اولی، خواب را خوب تعبیر نکند، از دیگری تعبیر آن را بخواهد

۲۱۶۲- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب كَانَ يُحَدِّثُ: أَنَّ رَجُلاً أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ج فَقَالَ: إِنِّي رَأَيْتُ اللَّيْلَةَ فِي الْمَنَامِ ظُلَّةً تَنْطُفُ السَّمْنَ وَالْعَسَلَ، فَأَرَى النَّاسَ يَتَكَفَّفُونَ مِنْهَا، فَالْمُسْتَكْثِرُ وَالْمُسْتَقِلُّ. وَإِذَا سَبَبٌ وَاصِلٌ مِنَ الأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ، فَأَرَاكَ أَخَذْتَ بِهِ فَعَلَوْتَ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلا بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلا بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَانْقَطَعَ، ثُمَّ وُصِلَ، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِي أَنْتَ، وَاللَّهِ لَتَدَعَنِّي فَأَعْبُرَهَا، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «اعْبُرْهَا». قَالَ: أَمَّا الظُّلَّةُ فَالإِسْلامُ، وَأَمَّا الَّذِي يَنْطُفُ مِنَ الْعَسَلِ وَالسَّمْنِ فَالْقُرْآنُ، حَلاوَتُهُ تَنْطُفُ، فَالْمُسْتَكْثِرُ مِنَ الْقُرْآنِ وَالْمُسْتَقِلُّ، وَأَمَّا السَّبَبُ الْوَاصِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ، فَالْحَقُّ الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ تَأْخُذُ بِهِ فَيُعْلِيكَ اللَّهُ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ مِنْ بَعْدِكَ فَيَعْلُو بِهِ، ثُمَّ يَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَيَعْلُو بِهِ، ثُمَّ يَأْخُذُهُ رَجُلٌ آخَرُ فَيَنْقَطِعُ بِهِ، ثُمَّ يُوَصَّلُ لَهُ فَيَعْلُو بِهِ، فَأَخْبِرْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ، أَصَبْتُ أَمْ أَخْطَأْتُ؟ قَالَ النَّبِيُّ ج: «أَصَبْتَ بَعْضًا، وَأَخْطَأْتَ بَعْضًا». قَالَ: فَوَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَتُحَدِّثَنِّي بِالَّذِي أَخْطَأْتُ. قَالَ: «لاَ تُقْسِمْ»».(بخارى: ۷۰۴۶)

ترجمه: «ابن عباس بمی‌گوید: مردی نزد رسول الله جآمد و گفت: دیشب، سایبانی را در خواب دیدم که از آن، روغن و عسل بر می‌دارند. بعضی بیشتر و بعضی کمتر برمی داشتند. همچنین ریسمانی را دیدم که از زمین به آسمان، وصل شده است. و تو را دیدم که آنرا گرفته و بالا رفتی. سپس فرد دیگری آنرا گرفت و بالا رفت.آنگاه، شخص دیگری آنرا گرفت و بالا رفت. سر انجام، فردی دیگر آنرا گرفت و ریسمان، قطع شد. اما دوباره، وصل گردید. ابو بکر سگفت: ای رسول خدا! پدرم فدایت باد، به من اجازه دهید تا آن را تعبیر کنم. نبی اکرم جفرمود: «تعبیر کن». ابو بکر گفت: سایبان، همان اسلام است و عسل و روغنی که از آن می‌چکد به معنی قرآن است که حلاوت‌اش می‌چکد. بعضی، قرآن بیشتری، و برخی، قرآن کمتری، یاد می‌گیرند. و ریسمانی که از آسمان به زمین، متصل است، حقی است که تو به آن چنگ می‌زنی و خداوند تو را بالا می‌برد. سپس بعد از تو، مردی دیگر آنرا می‌گیرد و با آن، صعود می‌کند. و پس از آن، مردی دیگر آنرا می‌گیرد و بوسیله آن، صعود می‌نماید. سرانجام، مردی دیگر آنرا می‌گیرد. اما ریسمان، کنده می‌شود و دوباره و صل می‌گردد و او هم به وسیله آن، صعود می‌کند. ای رسول خدا! پدرم فدایت باد، به من بگو که درست گفتم و یا اشتباه کردم؟ نبی اکرم جفرمود: «بعضی از آنها را درست گفتی و بعضی دیگر را اشتباه». ابوبکرسگفت: به خدا سوگند که اشتباهاتم را به من می‌گویی. پیا مبر اکرم جفرمود: «سوگند نخور»».