باب (۷): نذر کردن برای انجام گناه و چیزی که توان آنرا ندارد
۲۱۲۶- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: بَيْنَا النَّبِيُّ ج يَخْطُبُ إِذَا هُوَ بِرَجُلٍ قَائمٍ، فَسَأَلَ عَنْهُ فَقَالُوا: أَبُو إِسْرَائيلَ نَذَرَ أَنْ يَقُومَ وَلا يَقْعُدَ، وَلا يَسْتَظِلَّ، وَلا يَتَكَلَّمَ، وَيَصُومَ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «مُرْهُ فَلْيَتَكَلَّمْ، وَلْيَسْتَظِلَّ، وَلْيَقْعُدْ، وَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ»».(بخارى: ۶۷۰۴)
ترجمه: «ابن عباس بمیگوید: روزی نبی اکرم جدر حال سخنرانی، مردی را دید که ایستاده است. علتاش را پرسید. گفتند: او ابواسرائیل است. نذر کرده است که بایستد و ننشیند، زیر سایه نرود، حرف نزند و روزه بگیرد. نبی اکرم جفرمود: «به او بگویید تا حرف بزند، زیر سایه برود و بنشیند. ولی رو زهاش را کامل کند»».