ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۵۱): بیعت بر عدم فرار از میدان جنگ

باب (۵۱): بیعت بر عدم فرار از میدان جنگ

۱۲۵۹- «عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: رَجَعْنَا مِنَ الْعَامِ الْمُقْبِلِ، فَمَا اجْتَمَعَ مِنَّا اثْنَانِ عَلَى الشَّجَرَةِ الَّتِي بَايَعْنَا تَحْتَهَا، كَانَتْ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ. فَقِيلَ لَهُ: عَلَى أَيِّ شَيْءٍ بَايَعَهُمْ؟ عَلَى الْمَوْتِ؟ قَالَ: لا، بَلْ بَايَعَهُمْ عَلَى الصَّبْرِ».(بخارى: ۲۹۵۸)

ترجمه: «ابن عمر بمی‌گوید: یک سال پس از بیعت رضوان، هنگامی كه به آنجا بر گشتیم، هیچ دو نفری از ما در مورد درختی كه زیر آن بیعت كرده بودیم، اتفاق نظر نداشت. آن درخت، محل نزول رحمت الهی بود. (یا اینكه گم شدن آن، رحمت خدا بود).

از نافع كه راوی حدیث از ابن عمر است، پرسیدند: رسول الله جبر چه چیزی با آنها بیعت كرد؟ بر مرگ؟ گفت: خیر، بلكه با آنها بیعت كرد كه از میدان جنگ، فرار نكنند».

۱۲۶۰- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ س قَالَ: لَمَّا كَانَ زَمَنُ الْحَرَّةِ أَتَاهُ آتٍ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ ابْنَ حَنْظَلَةَ يُبَايِعُ النَّاسَ عَلَى الْمَوْتِ، فَقَالَ: لا أُبَايِعُ عَلَى هَذَا أَحَدًا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج».(بخارى: ۲۹۵۹)

ترجمه: «عبد الله بن زید سمی‌گوید: مردی در زمان جنگ حره (كه در زمان یزید بن معاویه در سال ۶۵ هـ .ق در مدینه منوره علیه عبد الله بن زبیر و یارانش بوقوع پیوست) نزد من آمد و گفت: عبد الله بن حنظله از مردم، بر مرگ، بیعت می‌گیرد. گفتم: پس از رسول الله جبا هیچ كسی، چنین بیعتی نمی‌كنم».

۱۲۶۱- «عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ س قَالَ: بَايَعْتُ النَّبِيَّ ج ثُمَّ عَدَلْتُ إِلَى ظِلِّ الشَّجَرَةِ، فَلَمَّا خَفَّ النَّاسُ قَالَ: «يَا ابْنَ الأَكْوَعِ، أَلا تُبَايِعُ»؟ قَالَ: قُلْتُ: قَدْ بَايَعْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «وَأَيْضًا». فَبَايَعْتُهُ الثَّانِيَةَ، فقيل لَهُ: عَلَى أَيِّ شَيْءٍ كُنْتُمْ تُبَايِعُونَ يَوْمَئِذٍ؟ قَالَ: عَلَى الْمَوْتِ».(بخارى: ۲۹۶۰).

ترجمه: «سلمه‏ بن اكوع سمی‌گوید: با نبی اكرم جبیعت كردم. سپس به زیر سایه همان درخت، برگشتم. هنگامی كه جمعیت، كم شد، رسول الله جفرمود: «ای ابن اكوع! بیعت نمی‌كنی»؟ گفتم: ای رسول خدا! همانا، بیعت كردم. فرمود: «دوباره بیعت كن». پس برای بار دوم، بیعت كردم. از او پرسیدند: آنروز، بر چه چیزی، بیعت می‌كردید؟ گفت: «بر مرگ»».