باب (۱): کسی که صدقه و هبۀ آب را جایز میداند
۱۰۷۷- «عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س قَالَ: أُتِيَ النَّبِيُّ ج بِقَدَحٍ فَشَرِبَ مِنْهُ وَعَنْ يَمِينِهِ غُلامٌ أَصْغَرُ الْقَوْمِ وَالأَشْيَاخُ عَنْ يَسَارِهِ، فَقَالَ: «يَا غُلامُ أَتَأْذَنُ لِي أَنْ أُعْطِيَهُ الأَشْيَاخَ»؟ قَالَ: مَا كُنْتُ لأُوثِرَ بِفَضْلِي مِنْكَ أَحَدًا يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَعْطَاهُ إِيَّاهُ».(بخارى:۲۳۵۱)
ترجمه: «از سهل بن سعد سروایت است كه میگوید: یک لیوان آب، برای نبی اكرم جآوردند. آنحضرت جقدری از آن را نوشید. و سمت راستش، جوانی وجود داشت كه از همه خردسالتر بود. و سمت چپش، گروهی از افراد مُسِن، نشسته بودند. رسول الله جفرمود: «ای جوان! اجازه میدهی این آب را (كه حق تو است) به بزرگترها بدهم»؟ جوان گفت: ای رسول خدا! من هیچ كس را در این مورد، بر خود ترجیح نمیدهم. آنگاه، رسول الله جآب را به او داد».
۱۰۷۸- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س قَالَ: حُلِبَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ج شَاةٌ دَاجِنٌ فِي دَارِي وَشِيبَ لَبَنُهَا بِمَاءٍ مِنَ الْبِئْرِ الَّتِي فِي دَارِي، فَأَعْطَى رَسُولَ اللَّهِ ج الْقَدَحَ فَشَرِبَ مِنْهُ حَتَّى إِذَا نَزَعَ الْقَدَحَ مِنْ فِيهِ، وَعَلَى يَسَارِهِ أَبُو بَكْرٍ وَعَنْ يَمِينِهِ أَعْرَابِيٌّ، فَقَالَ عُمَرُ وَخَافَ أَنْ يُعْطِيَهُ الأَعْرَابِيَّ: أَعْطِ أَبَا بَكْرٍ يَا رَسُولَ اللَّهِ عِنْدَكَ، فَأَعْطَاهُ الأَعْرَابِيَّ الَّذِي عَلَى يَمِينِهِ، ثُمَّ قَالَ: «الأَيْمَنَ فَالأَيْمَنَ»». (بخارى:۲۳۵۲)
ترجمه: «انس بن مالک سمیگوید: گوسفندی را برای رسول الله جدر خانه من، دوشیدند و آن شیر را با قدری از آب چاهی كه در خانهام بود، مخلوط كردند. و من آن را به رسول اكرم جدادم. ایشان قدری از آن شیر را نوشید. و هنگامی كه لیوان را از دهانش برداشت، سمت چپاش ابوبكر س، و سمت راستاش مردی بادیه نشین قرار داشت. عمر از ترس اینكه مبادا آنرا به بادیه نشین بدهد، گفت: ای رسول خدا! آنرا به ابوبكر بده كه در كنارت نشسته است. اما رسول خدا جآنرا به بادیه نشینی كه سمت راستش نشسته بود، داد. سپس، فرمود: «حق با كسی است كه سمت راست، نشسته باشد»».