باب (۱۹): گفتن "اما بعد" پس از حمد و ثنای خداوند در خطبه
۵۰۸- «عَنْ عَمْرِو بْنِ تَغْلِبَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أُتِيَ بِمَالٍ أَوْ سَبْيٍ، فَقَسَمَهُ، فَأَعْطَى رِجَالاً وَتَرَكَ رِجَالاً، فَبَلَغَهُ أَنَّ الَّذِينَ تَرَكَ عَتَبُوا، فَحَمِدَ اللَّهَ ثُمَّ أَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَمَّا بَعْدُ فَوَاللَّهِ إِنِّي لأُعْطِي الرَّجُلَ، وَأَدَعُ الرَّجُلَ، وَالَّذِي أَدَعُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنِ الَّذِي أُعْطِي، وَلَكِنْ أُعْطِي أَقْوَامًا لِمَا أَرَى فِي قُلُوبِهِمْ مِنَ الْجَزَعِ وَالْهَلَعِ، وَأَكِلُ أَقْوَامًا إِلَى مَا جَعَلَ اللَّهُ فِي قُلُوبِهِمْ مِنَ الْغِنَى وَالْخَيْرِ، فِيهِمْ عَمْرُو بْنُ تَغْلِبَ». فَوَاللَّهِ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِي بِكَلِمَةِ رَسُولِ اللَّهِ ج حُمْرَ النَّعَمِ».(بخارى: ۹۲۳)
ترجمه: «عمرو بن تغلب سمیگوید: مقداری مال یا چند تن اسیر جنگی، نزد رسول الله جآوردند. رسول الله جآنها را تقسیم نمود. افرادی را از این مال، داد و تعدادی را نداد. به آنحضرت جخبر رسید كه آنانی كه سهمی نبردهاند، ناخشنود هستند. رسول الله جپس از حمد و ثنای خدا، فرمود: «اما بعد: بخدا سوگند، من به بعضی از این اموال، میدهم و به بعضی دیگر، نمیدهم. اما آنانی را كه ندادهام، نزد من محبوبتراند از كسانی كه به آنها مال دادهام. زیرا من به كسانی كه در آنها حرص و طمع میبینم، میدهم. و برخی دیگر را به خیری كه خداوند در دلهایشان قرار داده است، میسپارم. و عمرو بن تغلب از آنان است». عمرو بن تغلب میگوید: به خدا سوگند كه این سخن رسول الله جبرای من از شتران سرخ رنگ نیز محبوبتر بود».
۵۰۹- «عَنْ أَبِي حُمَيْدٍ السَّاعِدِيِّ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَامَ عَشِيَّةً بَعْدَ الصَّلاةِ، فَتَشَهَّدَ وَأَثْنَى عَلَى اللَّهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ قَالَ: «أَمَّا بَعْدُ»».(بخارى:۹۲۵)
ترجمه: «ابوحمید ساعدی سمیگوید: رسول الله جشبی پس از نماز عشاء، بلند شد و پس از حمد و ثنای خداوند،فرمود: «امّا بعد»». (و سخنرانی نمود).
۵۱۰- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: صَعِدَ النَّبِيُّ ج الْمِنْبَرَ، وَكَانَ آخِرَ مَجْلِسٍ جَلَسَهُ مُتَعَطِّفًا مِلْحَفَةً عَلَى مَنْكِبَيْهِ، قَدْ عَصَبَ رَأْسَهُ بِعِصَابَةٍ دَسِمَةٍ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ إِلَيَّ» فَثَابُوا إِلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ هَذَا الْحَيَّ مِنَ الأَنْصَارِ يَقِلُّونَ وَيَكْثُرُ النَّاسُ، فَمَنْ وَلِيَ شَيْئًا مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ج فَاسْتَطَاعَ أَنْ يَضُرَّ فِيهِ أَحَدًا أَوْ يَنْفَعَ فِيهِ أَحَدًا، فَلْيَقْبَلْ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَيَتَجَاوَزْ عَنْ مُسِيْئِهِمْ»». (بخارى:۹۲۷)
ترجمه: «عبد الله بن عباس بمیگوید: آخرین باری كه رسول الله جبر منبر نشست، چادری بر روی شانههای (مباركش) انداخته و پارچهای بر سرش بسته بود. آنحضرت جپس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: «ای مردم! نزدیکتر بیایید». مردم نیز هجوم آوردند و نزدیک آمدند. آنگاه، رسول خدا جفرمود: «اما بعد: این گروه اَنصار به تدریج كم میشوند در حالی كه سایر مردم، روز به روز زیاد میشوند. پس هر كس از امّت محمّد جكه به مقامی رسید و توان نفع و ضرر به مردم را داشت، از نیكوكاران انصار قدردانی كند و از خطاكاران آنها، گذشت نماید»».