باب (۱۳): آیا امام میتواند در مورد صلح، نظر بدهد
۱۱۷۶- «عَنْ عَائِشَةَ ل تَقُولُ: سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ ج صَوْتَ خُصُومٍ بِالْبَابِ عَالِيَةٍ أَصْوَاتُهُمَا، وَإِذَا أَحَدُهُمَا يَسْتَوْضِعُ الآخَرَ، وَيَسْتَرْفِقُهُ فِي شَيْءٍ وَهُوَ يَقُولُ: وَاللَّهِ لا أَفْعَلُ، فَخَرَجَ عَلَيْهِمَا رَسُولُ اللَّهِ ج فَقَالَ: أَيْنَ الْمُتَأَلِّي عَلَى اللَّهِ لا يَفْعَلُ الْمَعْرُوفَ»؟ فَقَالَ: أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَلَهُ أَيُّ ذَلِكَ أَحَبَّ».(بخارى: ۲۷۰۵)
ترجمه: «عایشه لمیفرماید: رسول خدا جصدای بلند افرادی را نزدیک درِ خانه شنید كه با یكدیگر اختلاف داشتند. یكی از آنها از دیگری تقاضای تخفیف (دَین) مینمود و او را به لطف و مهربانی دعوت میكرد ولی دیگری میگفت: بخدا سوگند، تخفیف نمیدهم. رسول خدا جبیرون رفت و فرمود: «كجاست كسی كه سوگند میخورد كه كار نیک انجام ندهد و در آن، افراط میكند»؟ شخصی گفت: ای رسول خدا! من هستم. اما اكنون، هر طوركه دوست دارد با او رفتار خواهم كرد».