باب (۱۵): قرائت با صدای بلند در نماز فجر
۴۳۷- «عَنْ عَبيْدِاللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: انْطَلَقَ النَّبِيُّ ج فِي طَائِفَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَامِدِينَ إِلَى سُوقِ عُكَاظٍ وَقَدْ حِيلَ بَيْنَ الشَّيَاطِينِ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ، وَأُرْسِلَتْ عَلَيْهِمُ الشُّهُبُ، فَرَجَعَتِ الشَّيَاطِينُ إِلَى قَوْمِهِمْ، فَقَالُوا: مَا لَكُمْ؟ فَقَالُوا: حِيلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ، وَأُرْسِلَتْ عَلَيْنَا الشُّهُبُ، قَالُوا: مَا حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ إِلا شَيْءٌ حَدَثَ، فَاضْرِبُوا مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا، فَانْظُرُوا مَا هَذَا الَّذِي حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ، فَانْصَرَفَ أُولَئِكَ الَّذِينَ تَوَجَّهُوا نَحْوَ تِهَامَةَ إِلَى النَّبِيِّ ج وَهُوَ بِنَخْلَةَ، عَامِدِينَ إِلَى سُوقِ عُكَاظٍ، وَهُوَ يُصَلِّي بِأَصْحَابِهِ صَلاةَ الْفَجْرِ، فَلَمَّا سَمِعُوا الْقُرْآنَ اسْتَمَعُوا لَهُ، فَقَالُوا: هَذَا وَاللَّهِ الَّذِي حَالَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ خَبَرِ السَّمَاءِ، فَهُنَالِكَ حِينَ رَجَعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ، وَقَالُوا: يَا قَوْمَنَا ﴿...إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا ١ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ فََٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِكَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا ٢﴾[الجن: ۱-۲] . فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ ج:﴿قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ﴾[الجن: ۱] . وَإِنَّمَا أُوحِيَ إِلَيْهِ قَوْلُ الْجِنِّ».(بخارى:۷۷۳)
ترجمه: «عبد الله بن عباس بمیگوید: روزی، رسول الله جبا تنی چند از یارانش به قصد بازار عُكاظ، براه افتاد. و این، زمانی بود كه از دسترسی جِنها به اخبار آسمانها، جلوگیری شده بود. و شهابهای آسمانی، آنها را تعقیب میكردند. جنها وقتی با این وضعیت روبرو شدند، نزد قوم خویش باز گشتند. قومشان پرسید: چرا برگشتید؟ جنها در جواب، گفتند: از دسترسی ما به اخبار آسمانها، جلوگیری شده است. و اگر كسی برای رفتن به آسمانها، سعی كند، به وسیله شهابها تعقیب میشود. آنها گفتند: حتماً اتفاق خاصی در دنیا بوقوع پیوسته است. بروید اطراف و اكناف عالَم، بگردید و علت آن را پیدا كنید. عدهای از جنها مامور تحقیق پیرامون آن شدند. گروهی كه بطرف تهامه بسیج شده بودند، در آنجا، با رسول الله جمواجه شدند. رسول الله جدر محلی بنام نخله، حضور داشت و عازم بازار عكاظ بود. لحظهای كه جنها رسیدند، رسول الله جو یارانش در حال خواندن نماز فجر بودند. وقتی صدای قرآن را شنیدند، به آن گوش فرا دادند. سپس به یكدیگر گفتند: همین قرآن است كه از رفتن ما به سوی آسمانها و بدست آوردن خبرهای آسمانی، ممانعت نموده است. این بود كه به سوی قوم خود، بر گشتند و گفتند: « ای قوم! ما قرآن شگفت انگیزی را شنیدیم كه رهنمون به سوی كامیابی است. پس ما به آن ایمان آورده، از این پس، با پروردگار خود، كسی را شریک نمیگردانیم. خداوند بعد از آن، این آیات سوره جن را بر پیامبرجنازل فرمود: ﴿قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ﴾[الجن: ۱] . و آنچه نازل شد، سخن جنها بود».
۴۳۸- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَرَأَ النَّبِيُّ ج فِيمَا أُمِرَ، وَسَكَتَ فِيمَا أُمِرَ. ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيّٗا﴾[مريم: ۶۴] . ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾[الاحزاب: ۲۱] ». (بخارى: ۷۷۴)
ترجمه: «عبد الله بن عباس بمیگوید: نمازهایی را كه خداوند به آنحضرت جدستور داد بلند بخواند، بلند میخواند و نمازهایی را كه دستور داد آهسته بخواند، آهسته میخواند. (و خداوند هرگز فراموش نمیكند) و (رسول الله جبهترین الگو، برای شماست)».