ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۵۰): بستن اسیر و مدیون در مسجد

باب (۵۰): بستن اسیر و مدیون در مسجد

۲۸۶- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، أَنَّ النَّبِيَّ ج قَالَ: «إِنَّ عِفْرِيتًا مِنَ الْجِنِّ تَفَلَّتَ عَلَيَّ الْبَارِحَةَ أَوْ كَلِمَةً نَحْوَهَا لِيَقْطَعَ عَلَيَّ الصَّلاةَ، فَأَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْهُ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَرْبِطَهُ إِلَى سَارِيَةٍ مِنْ سَوَارِي الْمَسْجِدِ، حَتَّى تُصْبِحُوا وَتَنْظُرُوا إِلَيْهِ كُلُّكُمْ، فَذَكَرْتُ قَوْلَ أَخِي سُلَيْمَانَ: ﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓ[ص: ۳۵] ».(بخارى:۴۶۱)

ترجمه: «از ابوهریره سروایت است كه نبی اكرم جفرمود: «دیشب، جن سركشی نزد من آمد تا نماز مرا بهم زند. اما خداوند مرا بر او چیره گردانید. خواستم او را به یكی از ستون‌های مسجد ببندم تا هنگام صبح، همه شما او را ببینید. اما بیاد سخن برادرم؛ سلیمان؛ افتادم كه ‏فرموده بود: پروردگارا! به من پادشاهی و قدرتی عنایت فرما كه بعد از من، شامل حال هیچ كس نشود»».