باب (۴۰): حکایت ابو طالب
۱۵۶۷- «عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ س: أَنَّهُ قَالَ لِلنَّبِيِّ ج: مَا أَغْنَيْتَ عَنْ عَمِّكَ؟ فَإِنَّهُ كَانَ يَحُوطُكَ وَيَغْضَبُ لَكَ، قَالَ: «هُوَ فِي ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ، وَلَوْلا أَنَا لَكَانَ فِي الدَّرَكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»».(بخارى: ۳۸۸۳)
ترجمه: «عباس بن عبدالمطلب سمیگوید: به نبی اكرم جگفتم: چه كاری برای عمویت انجام دادی؟ زیرا از توحمایت میكرد و به خاطر توخشمگین میشد. فرمود: «او در عمقِ كمِ جهنم به سر میبرد. و اگر من نبودم، در درک اسفل آتش، قرار میگرفت»».
۱۵۶۸- «عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ س: أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِيَّ ج وَذُكِرَ عِنْدَهُ عَمُّهُ فَقَالَ: «لَعَلَّهُ تَنْفَعُهُ شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَيُجْعَلُ فِي ضَحْضَاحٍ مِنَ النَّارِ، يَبْلُغُ كَعْبَيْهِ، يَغْلِي مِنْهُ دِمَاغُهُ»».(بخارى: ۳۸۸۵)
ترجمه: «ابوسعید خدری سمیگوید: هنگامی كه از عموی رسول خدا جذكری به میان آمد، شنیدم كه فرمود: «امیدوارم كه شفاعت من روز قیامت، برایش مفید باشد و در عمقِ كمِ جهنم، قرار گیرد طوریكه آتش تا قوزک پایش برسد. ولی (باز هم) مغزش از آن، بجوش میآید»».