ترجمه صحیح بخاری

فهرست کتاب

باب (۸): دجال وارد مدینه نخواهد شد

باب (۸): دجال وارد مدینه نخواهد شد

۹۰۶- «عَنْ أَبِي بَكْرَةَ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «لا يَدْخُلُ الْمَدِينَةَ رُعْبُ الْمَسِيحِ الدَّجَّالِ لَهَا يَوْمَئِذٍ سَبْعَةُ أَبْوَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ مَلَكَانِ»». (بخارى: ۱۸۷۹)

ترجمه:از ابوبكره سروایت است كه نبی اكرم جفرمود: «خطر ورود دجال مسیح به مدینه وجود ندارد. (زیرا) درآن زمان، مدینه دارای هفت دروازه خواهد بود كه بر هر یک از آنها دو فرشته، نگهبان خواهد بود»».

۹۰۷- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَلَى أَنْقَابِ الْمَدِينَةِ مَلائِكَةٌ لا يَدْخُلُهَا الطَّاعُونُ وَلا الدَّجَّالُ»».(بخارى: ۱۸۸۰)

ترجمه: «ابو هریره روایت می‌كند كه رسول الله جفرمود: «در گوشه وكنار مدینه، فرشته‌هایی وجود دارند كه مانع ورود طاعون و دجال در آن، می‌شوند»».

۹۰۸- «عَنِ أَنَس بْنُ مَالِكٍ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «لَيْسَ مِنْ بَلَدٍ إِلاَّ سَيَطَؤُهُ الدَّجَّالُ إِلاَّ مَكَّةَ وَالْمَدِينَةَ لَيْسَ لَهُ مِنْ نِقَابِهَا نَقْبٌ إِلاَّ عَلَيْهِ الْمَلائِكَةُ صَافِّينَ يَحْرُسُونَهَا ثُمَّ تَرْجُفُ الْمَدِينَةُ بِأَهْلِهَا ثَلاثَ رَجَفَاتٍ فَيُخْرِجُ اللَّهُ كُلَّ كَافِرٍ وَمُنَافِقٍ»».(بخارى: ۱۸۸۱)

ترجمه: «از انس بن مالک سروایت است كه نبی اكرم جفرمود: «هیچ شهری در دنیا وجود ندارد كه دجال وارد آن نشود مگر مكه و مدینه. فرشتگان بر تمام راه‏های ورودی مكه و مدینه صف بسته، آنها را حراست می‌كنند. مدینه سه بار به لرزه درخواهد آمد و خداوند هركافر و منافقی را از آنجا، بیرون خواهد راند»».

۹۰۹- «عَنِ أبي سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ س قَالَ: حَدَّثَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج حَدِيثًا طَوِيلاً عَنِ الدَّجَّالِ فَكَانَ فِيمَا حَدَّثَنَا بِهِ أَنْ قَالَ: «يَأْتِي الدَّجَّالُ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْهِ أَنْ يَدْخُلَ نِقَابَ الْمَدِينَةِ. يَنْزِلُ بَعْضَ السِّبَاخِ الَّتِي بِالْمَدِينَةِ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ يَوْمَئِذٍ رَجُلٌ هُوَ خَيْرُ النَّاسِ أَوْ مِنْ خَيْرِ النَّاسِ فَيَقُولُ: أَشْهَدُ أَنَّكَ الدَّجَّالُ الَّذِي حَدَّثَنَا عَنْكَ رَسُولُ اللَّهِ ج حَدِيثَهُ، فَيَقُولُ الدَّجَّالُ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلْتُ هَذَا ثُمَّ أَحْيَيْتُهُ هَلْ تَشُكُّونَ فِي الأَمْرِ؟ فَيَقُولُونَ: لا فَيَقْتُلُهُ ثُمَّ يُحْيِيهِ فَيَقُولُ حِينَ يُحْيِيهِ: وَاللَّهِ مَا كُنْتُ قَطُّ أَشَدَّ بَصِيرَةً مِنِّي الْيَوْمَ، فَيَقُولُ الدَّجَّالُ: أَقْتُلُهُ. فَلا يُسَلَّطُ عَلَيْهِ»».(بخارى:۱۸۸۲)

ترجمه: «ابوسعید خدری سمی‌گوید: رسول ‏الله جدرباره دجال، زیاد سخن گفت. از جمله فرمود: «دجال كه ورودش به مدینه حرام شده است در یكی از شوره زارهای نزدیک مدینه فرود می‌آید. شخصی از بهترین مردم آن زمان، نزدش می‌رود و می‌گوید: من گواهی می‌دهم كه تو دجال هستی. همان كسی كه رسول الله جدر مورد تو ما را باخبر ساخته است.

دجال می‌گوید: اگر من این شخص را بكشم و دوباره زنده كنم بازهم در كار من شک می‌كنید؟ مردم می‌گویند: خیر. دجال او را می‌كشد و دوباره، زنده می‌كند. آن شخص، پس از زنده شدن، می‌گوید: بخدا سوگند! هیچگاه من به اندازه امروز، بصیرت نداشته‌‌ام. (من یقین دارم كه تو دجال هستی). دجال تصمیم می‌گیرد كه دوباره او را بكشد، ولی نمی‌تواند»».