باب (۶): زندگی با بادیه نشینان در دوران فتنه و فساد
۲۱۶۹- «عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ t: أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى الْحَجَّاجِ، فَقَالَ: يَا ابْنَ الأَكْوَعِ، ارْتَدَدْتَ عَلَى عَقِبَيْكَ، تَعَرَّبْتَ؟ قَالَ: لا، وَلَكِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَذِنَ لِي فِي الْبَدْوِ»».(بخارى: ۷۰۸۷)
ترجمه: «روایت است که سلمه بن اکوع سنزد حجاج رفت. حجاج گفت: ای فرزند اکوع! به عقب برگشتی و زند گی بادیه نشینی را انتخاب کردی؟ (در حالی که نبی اکرم جبعد از هجرت، از این کار، منع فرمود). سلمه بن اکوع سگفت: خیر، (من خلاف دستور پیامبر اکرم جعمل نکردم) بلکه آنحضرت جبه من اجازه داد تا در صحرا و بادیه، زندگی کنم».